آموزش دعاخوانیتفسیر دعا و زیارات

تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی حاج ماشالله عابدی

بسم الله الرحمن الرحیم

  • وَنقُلنی إلی دَرَجَهِ التَوبَهِ إلَیک :

خودت منو انتقال بده ، به توبه برسون ، بازگشت به سوی خودت

  • وَأعِنی بِالبُکاء عَلی نَفسی :

کمکم کن به حال خودم ، به بیچارگی خودم گریه کنم ، شبها گریه کنیم به حال خودمون ، شبها گریه کنیم که عمرمون داره میگذره و کاری نکردیم ، شبها ناله بزنیم از اینکه دستمون خالیه

  • فَقَد أفنَیتُ بِاالتَسویفِ وَالامالِ عُمری :

از اینکه عمرم رو گذروندم ، به باد فنا دادم ، با سوف سوف کردن ، امروز و فردا کردن ، دیروز گفتم از فردا خوب میشم ، همینطور عمرم گذشت به امروز و فرداها ، و آمال و آرزوها ، خدایا کمکم کن به این بیچارگیم گریه کنم.

  • وَقَد نَزَلتُ مَنزِلَهَ الایِسینَ مِن خَیری :

کم کم دیگه به جایی رسیدم ، به وضعیتی رسیدم دیگه از خودم ناامید شدم

  • فَمَن یَکونُ أسوَأَ حالاً مِنی إن أنأ نُقِلتُ علی مِثلِ حالی إلی قَبرٍ :

کیه بد حالتر از من؟؟ اگه با این حال بیان بگن کارت تمومه ! به قول آقای حق شناس بگن دیگه درب تجارت خونه بسته شده ، دیگه عمرت سرت اومده ، تا به اونجاها نرسیده کاری بکنیم

  • وَ لَم أفرُشهُ بِالعَمَلِ الصالح لِضَجعَتی :

معلومه فرش اونجا عمل صالحه ، کاری اینجا صورت بدیم ، همه وقت خوبه به خصوص ماه رمضون چندین برابره ، خدایا هیچ کاری نکردم ، شما اگه عملی دارید کاری دارید بسم الله رو کنید ، بگید خدایا این رو دارم ، اون رو دارم ، مکه رفتم ، کربلا رفتم ، مشهد رفتم ، اما اگه نقد کنند و بررسی کنن یه وقت می بینی چیزی نمی مونه. آقای حق شناس نقل میکرد : میگفت اون شخص رو پروندش رو نشون دادن ظاهراً در عالم رویا ، گفتن فقط تو یه مشهد داری تو پروندت ، گفت خدایا من کربلا رفتم ، چنین کردم ، چنان کردم ، جواب دادن : اومدن بهت گفتن میای بریم کربلا ؟؟ گفتی آره ، هم زیارته هم سیاحته ، همین که گفتی سیاحته دیگه کربلایی نداری ! اگه یه وقت پرونده ها رو بررسی کنن ، من جلو همه میگم ، اگه پرونده منو رو کنن ، هیچی ندارم ، نه دعایی ! نه گریه ای! نه روضه ای ! ممکنه همه اینها به ظاهر باشه ، اما اگر بخوان بررسی کنن وای به حالم ! در حالات شیخ انصاری بزرگ که همه مراجع شاگردشن داره ساعات آخره عمرش گفتن بگو : یا مَن یَقبَلُ الیَسیر ، گفت یسیری نمی بینم ! یسیر یعنی چیز کم ، اونی که دنیا رو تکون داده ، میگه چیزی ندارم من چی بگم ؟! اگه دارید خوشا به حالتون ، اگه ندارید این شبها گریه کنیم به بیچارگیمون ، دور هم بشینیم بگیم هممون دستمون خالیه ، اما از اون طرف هم هممون به امام رضا امیدواریم ، امام رضا بیاد مجانی قبول کنه ، اگه زیارت هم قبول کنه بسمونه

  • فَمالی لا أبکی ، أبکی لِخروجِ نَفسی :

چرا گریه نکنم ؟ گریه میکنم برای اون وقتی که جانم رو از بدنم خارج میکنن ، امام رضا نیاد خیلی سخته ، وای اگه امام حسین نیاد خیلی سخته !

  • أبکی لِضیقِ لَحَدی :

بارها شنیدی سعد بن معاذ رو ، خیلی مقام و منزلت داشت ، پیغمبر هم خیلی دوستش داشت ، وقتی از دنیا رفت ، پیغمبر اومد تشعییش ، با نوک پنجه راه میرفت ، ازش سوال کردن آقا چرا ؟ فرمود : هزار ملک در تشعییش بودن ، پیغمبر خودش اومد بدن سعد رو خودش به بر گرفت ، خودش تو قبر گذاشت ، مادرش داشت می دید ، گفت خوش به حالت ، بهشت گوارات باد ، فرمود : با قطعیت نظر نده ، الان قبر فشارش داد ، چرا ؟ آخه تو خونه برای زن و بچه بداخلاق بود ، بد اخلاقی همه جا بده ، چه بسا توی خونه و برای زن و بچه بدتره ، خوش رفتاری همه جا خوبه ، تو خونه و برای زن و بچه بهتره ، آری برای سعد خود پیغمبر اومده ، با دست خودش تو قبرش گذاشته ، اما می فرماید : قبر فشارش داد ، اگه بخوان بیان سراغ ما و اعمال ما وای به حال من ! چیکار کنم ؟!

  • فَرِق بَینی وَ بَینِ ذَنبی ألمانِعِ لی مِن لُزومِ طاعَتِک :

همه گناهان بده ، از این جملات بر میاد ، برای هرکسی ممکنه گناهان خاصی باشه ، که مانع بشه از اطاعت و بندگی خدا ، خدایی ناکرده اگه گناهی معصیتی هست که بهش عادت کردیم ، نمی تونی جدا شی امشب از امام رضا کمک بخواه ، از امام حسین مدد بگیر ، بین اون گناه فاصله بیندازه ، مانع بشه که بتونیم اطاعت و بندگی خدا رو بکنیم ، مد نظر بیاریم گناهانمون رو ، فریاد بزنیم الهی العفو…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا