تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی استاد بکایی
بسم الله الرحمن الرحیم
بخش اول
- الهی لاتُوَدِبنی بِعُقوبَتِک :
این ادب با عقوبت خودش ممکنه وجوه و اشکال مختلفی داشته باشه، در یک جمله خدایا من و با عقوبت ادبم نکن ؛ ادب کردن وقتی مطرحه که از راه های مختلف تربیتی ، مربی دیگه نتیجه ای نگیره، برای اصلاح طرف مقابلش مجبور به ادب کردن باشه، خدایا هنوز جا داره، من هنوز کارم به اونجایی که بخوای با عقوبتت ادبمدکنی نرسیده، خدایا محتاج عطوفت توأم.
- وَلَم یُرضِکَ خَرَجَ عَن قُدرَتِک… :
تا اون جایی که نفس کمکم میکنه صدات میزنم، یعنی میخوام بگم خدایا در هنگام سختی و شدت تو رو صدا میزنم، تا حالا اینجوری نبوده، ولی از این به بعد میخوام اینطوری باشه، خدایا هنگام راحتی هم تو رو صدا میزنم، در دار و نداری فقط تو رو صدا میزنم، دیگه با غیر از تو کاری ندارم، هرچه قدر نفس کمکتون میکنه صداش بزنید ، اوله دعا و گدایی درب بازه… یاربِ یاربِ…
- بِکَ عَرَفتُک، وَ اَنتَ دَلَلتَنی عَلَیک، وَ دَعَوتَنی إِلَیک، وَلَولا أَنتَ لَم اُدرِ ما اَنت :
خدایا من همونم که دعوتم کردی، فراخوان زدی آخره شب، ملکت در عالم ملکوت ندا داده، شب دهم ماه مبارکه، حیفه چشمت به خواب باشه پاشو بیا، اگر تو نمیخواستی من یک قدم نمی تونستم جلو بردارم، اگر تو نمیخواستی من بزم آخره شبتو پیدا نمیکردم، یکی دو جمله زبان شکرتون رو باز کنید…
- اَلحَمدُلِلهِ الَذی اَدعوهُ فَیُجیبُنی :
شکر اون خدایی رو که هروقت صداش زدم اجابتم کرده
- وَ اِن کُنتُ بَطیئاً حینَ یَدعونی :
اگرچه من ادب صدا کردنم نداشتم، هروقت خواستم دو رکعت نماز بخونم دیدم کسلم، سنگینم، دو رکعت نماز درست و حسابی هم ندارم.
- وَالحَمدُلِلهِ الَذی أَسألُهُ فَیُعطینی :
شکر خدایی رو که هروقت سوال کردم، سوال در عرب خودمونی یعنی گدایی کردم، عطای او رو دیدم.
- وَ إن کُنتَ بخیلاً حینَ یَستَقرِضُنی :
اگرچه اونچه که به من داده از من قرض میخواد ، من بخل میکنم به خودش برگردونم، با اینکه میدونم اون نیازی به من نداره، میخواد ببینه محبت ما طرفینیه یا نه؟ میخواد نشونمون بده فقط من دوست دارم، تو یه قدم توی محبت و دوستیه با من برنداشتی، اگر این جور بود حرف منه خدا رو گوش میدادی…
- اَلحَمدُلِلهِ الَذی لا اَدعوا غَیرَه :
شکر اون خدایی رو که غیر اون رو دیگه نخواهم خوند…
- وَلَو دَعَوتُ غَیرَهُ لَم یَستَجِب لی دُعایی :
تجربه کردم هرگاه چشم نیاز غیر از خدا داشتم ، کسی محلم نگذاشته، هرگاه حاجتم رو از غیر او خواستم محلم نگذاشته، اگه دستمم گرفته به خاطر خدا نبوده ، به خاطر موقعیت خودش بوده، لذا وقتی درخواست منو اجابت کرده ، خواسته کارمو راه بندازه منت سرم گذاشته، یه جا به رخم کشیده، یه جا خواسته این درخواستی که من داشتم استفاده سوئی داشته باشه، قربون اون خدایی برم که هرچی هم بهم داده منتی نگذاشته، تشکر کنیم از این مهربان خدا، الهی العفو…
- وَالحَمدُلِلهِ الَذی وَکَلَنی إلیهِ فَأَکرَمَنی، وَلَم یَکِلنی الی الناسِ فَیُهینونی :
شکر اون خدایی رو که منو غیر از خودش به کسه دیگه ای واگذارم نکرده، از یه طرف منو به کسی واگذار نکرده ، از طرف دیگه بدون در نظر گرفتن پروندم پذیرائیم کرده، منو مورد عنایتش قرار داده، که اگه میخواست به میزان پروندم با من برخورد کنه ، من از اکرامش محروم میشدم، شکر اون خدایی که منو به کسی واگذار نکرده، اگر امور روزانم و ضروریات زندگیم به کس دیگه ای واگذار میشد توهین به من میکرد، تحقیرم میکرد.
- وَالحَمدُلِلهِ الَذی تَحَبَبَ إلَی ، وَ هُوَ غَنیٌ عَنی :
شکر اون خدایی رو که اعلام کرده تو بنده و دوست خوب منی ، اظهار تمایل کرده با منه بیچاره ، طرح دوستی ریخته باشه، و حال اینکه نیازی به من نداره. ( فقط به خاطر خودمه ها !! بازم بگم از مهربانی هاش ؟؟ تحملش رو داری ؟؟ )
- وَالحَمدُلِله الَذی یَحلُمُ عَنی حَتی کَأنی لا ذنبَ لی :
شکر اون خدایی که وقتی سر سفرش نشستیم، تحملمون فرموده، گویا اون گنه کار قبل از رمضانش نیستیم، ما رو با چشم بنده خوب خودش داره نگاه میکنه
- وَأبوابَ الدُعاء اِلَیکَ لِصارخینَ مَفتوحَه :
اینجا دیگه نشون داده، کد داده، علامت داده، اگه میخوای درب رو باز ببینی و وارد بشی علامتش اینه، چراغ سبزه ورود به این خانه اینه، هرکس که صدای جزع و فزعش بلندتره زودتر راهش میدن ، شاید با لفظ خودمانی اینجور بشه عرض کرد، اگر گدایی پشت درب خانه ای معطل بشه ، دربُ باز نکنن ، بقیه عابرین میگن چرا اینجا ایستادی ؟؟ اون وقت باید بگم درب خانه کی ایستادم هنوز راهم نداده، تا صدای گدا بلند میشه خطاب میاد ببینید چیکارم داره؟؟هیچکس نیست درب خانه ما رو بزنه ناامیدش کنیم، صدای جزع و فزع آخره شب رو بلند کنیم ، در حق همدیگه دعا کنیم، الهی العفو…
- وَأعلَمُ أنَکَ للراجینَ بِمَوضِعِ إجابَه :
هرکسی امیدوار اومده اجابتش فرمودی.
- وَلِلمَلهوفینَ بِمَرصَدِ إغاثَه :
برای اونایی هم که مثل من گناه باعث شده، هاله ای از غم دور دلشون رو گرفته باشه، گناه باعث شده اندوهناک بشن، مغموم بشن، خدایا تو در کمین نشستی که زود به فریادشون برسی، سحر نشده با پذیرش توبه ما دلمون رو شاد کن، یعنی سحر نشده به دلمون خطاب بشه بخشیدیمت
- وَأنَ الراحِلَ إلَیکَ قریبُ المَسافَه :
راه رو در رمضان کوتاه کردن، نشون دادن خانه خودشون رو ، دعوتنامه فرستادن، هرکسی راه بیفته مسافر این دیار بشه، خستش نمیکنن، امشب و فرداشبش نمیکنن، زیرا اشتیاقه خدا به ناله من و شما بیشتر از قبولیه توبه ماست، گویا او منتظر بوده، گویا او ده شبه انتظار میکشیده، که گدای رمضانی یه شب با دل شکسته بیاد ، با چشم تَر شده بیاد، خدا امشب اگه نوبت منه بیچارست ببخش.
- وَ وَعدُکَ صِدق، وَأسألُ اللهَ مِن فَضلِه، إنَ اللهَ کانَ بِکُم رَحیما :
از فضلش کمک بگیرید آی مردم، ان شاالله مورد تفضلش واقع بشید، خدا به تک تک بندگانش رحیمه، مهربانه.
- أدعوکَ یا سَیِدی :
اومدی صداش بزنی؟؟ آره اومدم صدات بزنم امشب، چرا سرتو پائین انداختی صداش میزنی؟؟ چرا خجالت میکشی صداش بزنی؟؟ بگم؟؟
- أدعوکَ یا سَیدی بِلِسان قَد أخرَسَهُ ذَنبُه :
با زبونی صداش میزنم که گناه اون زبون رو لال کرده، با این زبون که باید حمد خدا رو میگفتم، ذکر خدا رو میگفتم، این زبانی که در اختیار من بوده که دائم الذکر بشم، غیر از گناه از این زبان چیزی یادم نمیاد، غیبت ها تو پروندم نوشته شده از این زبانم بوده، تهمت و افتراها از این زبانم بوده، آبروی مومن و بردم از این زبانم بوده، خُلف وعده کردم از این زبانم بوده، هرگناهی که زبان انجام میده معمولاً از کبائره، دیگه اثرش این میشه : زبانم شب دهم سنگینه، میخوام ناله بزنم میبینم نمیتونم، وقتی مرور میکنم میبینم حقمه، !! از این زبان غیر از گناه من کاری نخواسته بودم، ( همین مراقبت زبانمون رو داشته باشیم ما رو به مقاماتی می رسونه. )
- أدعوکَ یارَبِ راهباً، راغباً، راجیاً، خائفاً :
امشب اومدم صدات بزنم، هم می ترسیدم، هم رغبت کردم که امشبُ از دست ندم، هم امیدوار اومدم، از چی می ترسیدی ؟؟
- آخه إذا رأیتُ مولایَ ذُنوبی فَزِعتُ :
وقتی یاد گناهام می افتم صدای جزع و فزعم بلنده
- و إذا رأیتُ کَرَمَکَ طَمِعتُ :
اما وقتی یادم می افته در تاریخ بدتر از من هم آمدن، یک شبه قبولشون کردی، با یک یاالله گفتن لبیک بهشون گفتی ، خدایا کرمتو دیدم طمع کردم ، اومدم سر سفره یه سهمی هم به من بدی ، الهی العفو…
- فَإن عَفَوتَ فَخَیرُ راحم، وَ إن عَذَبتَ فَغَیرُ ظالم :
اگر ببخشی از این رمضان خاطره خوبی پیدا میکنم، من میدونم تو بهترین بخشنده ای، اما اگه نبخشی هم گلایه نمیکنم، حقمه چوبم بزنی
- فَأَعطِنی مِن عَفوِکَ بِمِقدارِ أمَلی :
خدایا به اندازه آرزوهای زیادم منو ببخش، الهی العفو…
- وَ ما أنأ یا رَبِ و ما خَطَری :
اگر بخوام من به خودم نمره ای بدم، چیزی گیرم نمیاد ، آخه من بندگی برای تو نکردم، خدایا مگه من کیم؟؟ مگه من چقدر اهمیت برای تو دارم؟؟ آخه یه شیء و موجود بی مقدار که چیزی نمی ارزه، معطلی نداره..
- وَتَصَدَق عَلَی بِعَفوِک :
امشب صدقه سر امام زمان ما را ببخش، الهی العفو…
- وَعفُ عَن تَوبیخی بِکَرَمِ وَجهِک :
خدایا امشب از توبیخ کردن من صرف نظر کن
- فَلَوِ الطَلَعَ الیَومَ علی ذنبی غَیرُکَ ما فَعَلتُهُ :
اگر در طول روز مطلع میشدم اونجایی که گناه میکنم، غیر از تو خدا کسه دیگری هم متوجه میشه، گناه نمیکردم، یعنی اگه جایی گناه میکردم، یک کودک اونجا بود نگاه میکرد، از اون کودک خجالت میکشیدم، من به اندازه یه بچه دو ساله از تو حیا نکردم
- وَلَو خِفتُ تَعجیلَ العُقوبَهِ لاجتَنَبتُه :
اگر می ترسیدم بلافاصله بعد از هرگناه زود چوبم میزدی ، خدایا دوری میکردم، دیگه اون گناه رو مرتکب نمیشدم
- لا لِأنَکَ أهوَنُ الناظرین :
نه اینکه تو نمی دیدی
- وَأخَفُ المُطَلِعین :
یا اطلاعی نداشتی، نه نه خدایا
- بَل لِأنَکَ یا رَبِ خَیرُالساتِرین :
خدایا تو پرده پوشی کردی
- یاعظیمَ المَن، یا قَدیم الاحسان :
قسمش بدیم، خدایا به حق حسینت قسم، به حق اون مناجات کننده حقیقی، که آخرین نفسش رو هم رو سجده افتاده بود، از همه بدن خون جاری بود، هی صدا میزد: الهی رِضاً بِقَضائک، تَسلیمً لِأمرِک، صَبراً علی بَلائِک.
- فَوَعِزَتِکَ یا سَیدی لَو نَهَرتَنی ما بَرِحتُ مِن بابِک :
( چی میگی صداش میزنی؟؟ چرا عالم ملکوت رو شلوغ کردی امشب ، چرا همه ملکوت رو متوجه این مجلس کردی امشب؟؟ ) به عزت خودت قسمت میدم، اگه ردم کنی درب خانتو رها نمیکنم.
- وَلاکَفَفتُ عَن تَمَلُقِک :
دست از تملق تو بر نمیدارم
- وَلا یَعتَرِضُ عَلَیکَ أحَدُ فی تدبیرِک :
اگر بخوای امشب مثل منو ببخشی، کسی اعتراض بهت نمیتونه بکنه، که چرا این بیچاره زمین خورده رو بخشیدی، کسی ازت ایراد نمیگیره که این کارش با بخشش درست نمیشه.
اتمام بخش اول
بخش دوم
- یا رَبِ هذا مَقامً مَن لاذَبِک :
نیمه شب خونه خودت، ماه مبارک، خدایا اینجا همون مکانیه که به بیچاره ها پناه میدی، اونایی که از دست نفسشون فرار کردن به آغوش گرم تو پناهنده شدن.
- أفَتُراکَ یا رَبِ تًخلِفُ ظُنونَنا، أَو تُخَیِبُ آمالَنا؟! کلا یا کریم:
آیا مارو در شرایطی دیدی که بنا داری حرف ما رو نشنوی؟؟ ما با حسن ظن آمدیم درب خانه تو، ما با آرزوهای زیادی آمدیم، بنا داری ما رو با آرزوهامون که در رأس همش دیدار با صاحبمونه ناامیدمون کنی ؟!
- وَ نَحنُ نَرجو أن تَستُرَ عَلَینا :
همون موقعی ام که معصیت می کردم امیدم به اون بوده که تو می پوشونی، اگر رسوایی به بار میومد شاید تکرار نمی کردم ، نتیجش این میشد تو گدایی کم می آوردم.
- وَدَعَوناک وَ نَحنُ نَرجو أن تَستَجیبَ لَنا :
صدات میزنم، امیدم اینه اجابت بفرمایی.
- فَحَقِق رَجاءَنا مَولانا :
خدایا امید ما رو محقق کن، یعنی امشب حرف منه بیچاره رو بشنو، یه پناهنده اومده امشب درب خانت، اومدم ناله بزنم الهی العفو…
- فَقَد عَلِمنا ما نَستَوجِبُ بِأعمالِنا :
خدایا میدونم توقع بیجائیه، یه شب اومدم میگم بده می خوام برم، اما چه کنم من از درب خانه تو همش لطف دیدم، اگه تا فردا شب زنده نمونم چه کنم ؟!
- وَجُد عَلَینا فَإنا مُحتاجونَ الی نیلِک :
خدایا ما رو دریاب، خدایا ما محتاج عنایت توئیم.
- یاغَفار بِنورِکَ اهتَدَینا :
چقدر زیبا امام سجاد به ما یاد میدن، نمیگه یا قهار، ای خدائیکه زود سخت میگیری، راحت نمیگیری، نه میگه یا غفار، ای خداییکه زود می بخشی
- خدایا حالا که میبخشی من اینگونه آمدم: ذُنوبُنا بَینَ یَدَیک :
گناهانمو رو دستم گرفتم هدیه برات آوردم، خوش به حال اونائیکه پروندشون سبکه، اونایی هم که نشستن این گوشه و کنار سفره در حق منه بیچاره دعا کنن.
- تَتَحَبَبُ إلَینا باالنِعَم، وَ نُعارِضُکَ بِاالذنوب :
خدایا تو دوستیتو با همه نعمت هایی که به منه بی معرفت دادی ثابت کردی، اما من در مقابل همش گناه تحویل تو دادم.
- أنتَ الهی أوسَعُ فَضلاً، وَ أعظَمُ حِلما مِن أن تُقایِسَنی بِفِعلی وَ خَطیئتی :
خدایا فضل تو وسیع تره، تحمل تو بیشتر از اینهاست که بخوام من با اعمال و خطاهای خودم مقایسه کنم، اگه میخواستم مقایسه کنم شاید کم می آوردم، خدایا زبان گدائیم قفل میشد، دیدم نه هرچی گنه کار اومده تا حالا درب خانت پذیرفتیش، تو تاریخ نداریم نمونش رو گدایی بیاد با هر شرایطی ، با هر پرونده و عملکردی به ملائکت بگی ردش کنید، کاری باهاش ندارم ، خدایا من اولین خطاکار نیستم که اومدم امشب درب خانه تو، قبل از من خیلی گنه کارها اومدن پاک شدن، شب سوم منم اومدم ناله میزنم، نالشم تو دادی که من بزنم، فریاد میزنم: فالعَفوَ العفو…
- سَیدی سَیِدی سَیِدی :
خوش به حال اون گدایی که آخر شب زبانش روون شده هی میگه سیدی سیدی
- اللهُمَ اشغَلنا بِذِکرِک :
خدایا منو مشغول خودت کن، خدایا از غیر تو خسته شدم، خدایا دور و برمو خیلی شلوغ کردم، خدایا حال گدایی از من دور شده ، خدایا دلم دیگه کم کم سنگین شده، آی جوونا دلهاتون رو بسپارید دست امام زمانتون، اختیارتون رو بسپارید به دست امام زمانتون، در این جامعه پر آشوب من و تو مرد این میدان نیستیم، بعد از ماه مبارک شیطان با همه قوا میاد تو میدون نمی تونیم مقابله کنیم.
- وَارزُقنا حَجَ بَیتِک :
اینجا ضمیر جمع داری درخواست میکنی، هرچی برای خودت میخوای برای بقیه هم بخواه، خدایا روزیمون کن این جمع گدای نیمه شب، تو خانه خودت جمع شدن ، همه رو روزی کن، شب قدر اسمشون رو بنویس، ان شاالله بیان مشرف بشن ، تو خانه خودت ، اول مشرف بشن مدینه، ان شاالله یه سفری همه دست جمع مسجد شجره مُحرم بشیم ، حرکت کنیم به سمت بیت الله الحرام، بگیم خدایا این حاصل سوغاته همون شب زنده داری های رمضانه، که اجازه فرمودی بگیم : « لَبَیکَ اللهُمَ لَبَیک، لَبَیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَیک »
- اللهُمَ اغفِرلی وَ لِوالِدَیَ وَارحَمهُما کَما رَبَیانی صَغیرا :
اگر چیزی امشب بنا شد بهتون بدن، سهم پدر و مادرتون هم کنار بگذارید، یه بخش عمده ای که شما اینجا هستید، حاصل تربیت مساعد و مناسب پدر و مادره، اونایی که پدر و مادرشون در قید حیات هستن تا زنده اند قدر بدونن، برن در مقابل پدر و مادر خضوع و خشوع کنن، خیلی از کسری هامون وقتی آسیب شناسی میکنیم به همین بُمبستها میخوریم، می بینیم فلان جا حرف پدر و مادر مخصوصاً مادر رو گوش نکردیم، گاهی تمرد نسبت به خواسته مادر جوری میشه که انسان تا ]آخره عمرش چوب میخوره، نمیدونه از کجاست، گاهی خیلی از جوون های متدین می بینی همین نقطه ضعفشونه، که خدایی نکرده همین مسئله، اَعمال دیگشون رو هم تباه میکنه، میخواد بره زیارت امام رضا اما توجه به رضایت مادرش نداره، ( حتی در این نوع عبادات مستحبی ، فقط یک جا اجازه دادن به حرف پدر و مادر گوش نکنی که شما رو از واجباتت منع کنه، نوعاً که پدر و مادرهای ما انسان های خوبی هستن که بچه هاشون شب زنده دار شدن، اجمالاً دعا کنیم پدر و مادرامون رو ، اونایی هم که پدر و مادرشون از دنیا رفتن ، یک سهمی هم از این شبها براشون کنار بگذارن، صدقاتی کنار بگذارن، به نیت از اونها یه ناله ای هم بزنن.
- وَاختِم لی بِخَیر :
از درخواست های مهم و کلیدی ست نیمه شب بعد از این صلوات، خدایا ما رو عاقبت بخیر بمیران، خدایا لحظه جان دادن ما رو لحظه ملاقات با ذوات مقدسه قرار بده، خیلی سخته، گاهی اعمال ما، ما رو فریب میده، گاهی اعمالمون تکیه گاه معنوی و اعتقادی نداره، فکر میکنیم کاری کردیم اما قرآن داره که اینها همین فکری که میکنن اعمالشون تصنعیه، وَیَحسَبونَ أنَهُم یُحسِنونَ صُنعا، اعمالی دارن، اما اعمالشون حقیقی نیست، اگر یه کار خیری هم داشته برای خدا نبوده، اگر یه گام خیری برداشته برای مطرح شدن خودش بوده، اگر گرهی از کار مسلمانی باز کرده بلافاصله با بهانه های مختلف اعلام کرده، آبروی اون برادرش رو برده، عاقبت بخیری سرمایه خیلی خوب و مهمیه، که بعضی ها فکر میکردن دستشون پره، اما موقع جان دادن شهادتین هم بر زبان جاری نکردن.
- وَلا تُسَلِط عَلَی مَن لا یَرحَمُنی :
اینجا لازمه یه جمله عرض کنم، اونایی که از رططفوی نادانی و بی توجهی نسبت به این انقلاب اند، به این انقلاب کم لطفند، یادشون بیارن شرایطی که قبل از انقلاب بود، یادشون بیارن شرایطی که توی مملکت شیعی ، نفرات زیادی دشمن امام زمان حکومت میکرد، قدر نعمت رو بدونیم، انقلابی که امام برامون هدیه آورد نعمت خداست، همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی جای خود، اما اساس انقلاب چیز دیگریست، گاهی با بی توجهی ، بی مراقبتی، مبادا تو جمعی باشیم که ما هم معرکه آور باشیم، بود روزهایی که توی این مملکت ، افرادی که بالای سرمون حکومت میکردن ، حاکم بالا سر یه مشت شیعه بودن بهایی بودن، و ما عین خیالمون نبود، روزها رو می گذروندیم، رمضان ها رو می گذروندیم، حالا که یه نظام اسلامی اومده ، همه دنیا رو مبهوت کرده، هر حرکت اسلامی که اتفاق میفته، منشأش، منبع و حرکت این انرزی در ایرانه، حالا داریم گاهی نِق میزنیم، حالا که یه سید و اولاد پیغمبر، فرزند حضرت زهرا بالای سرمونه، بی توجهیم، بی معرفتیم، به هر مطلبی نِق میزنیم، ناراحتی بروز میدیم، خدایی نکرده : لَإن کَفَرتُم إنَ عَذابی لَشَدید . مبادا کفران نعمت کنیم.
- وَارزُقنی حَجَ بَیتِکَ الحرام، فی عامِنا هذا وَ فی کُلِ عام، وَ زیارَهَ قَبرِ نَبیِکَ والائمَهِ عَلَیهمُ السلام:
ان شاالله عاجزانه درخواست کنیم، همین رمضان برامون امضا کنن ، برگه مسافرت و ویزای این جمعُ، هم مدینه مشرف بشیم، هم هممون کربلایی بشیم، من دیدم شاید شما هم دیده باشید ، نیمه شبهای بین الحرمین یه صفایی داره، اگر درب حرمم بسته ست توی اون فضای بیرون بنشینیم.
- اللهُمَ تُب عَلَی حَتی لا أعصیَک :
خدایا امشب یه توبه ای به ما عنایت بفرما، یه توفیق توبه نصوح به ما عنایت بفرما، گویا من اون گنه کار قبل از رمضان نیستم.
- وَ خَشیَتَکَ باالَیلِ و النَهارِ ما أبقَیتَنی یا ربَ العالمین :
انشاالله شب و روز طوری باشد که ما از مولامون حساب ببریم، دیگه رابطمون با خدا حساب شده باشه، دیگه هرجا با گناه و پیشنهاد معصیت آلود برخورد کردیم تنمون بلرزه، پا جلو نگذاریم، بگیم ما شبهای رمضان با او آشتی کردیم ، ما به مولامون قول دادیم، ما دیگه نقض پیمان نمیکنیم.
اتمام بخش دوم
بخش سوم
- سَیِدی :
خوش به حال اون هایی که با مولاشون انس پیدا کردن شبهای رمضان، وقتی میگن سیدی تمام اعضاء و جوارح و دلشون میگه سیدی، همه سلول های بدنشون میگه سیدی.
- عَبدُکَ بِبابِک :
بندت اومده درب خونت، خوش به حالتون شب شانزدهم، خیلی راحت میگی بنده توام، خوش به حال اون هایی که تمرین رمضانشون منجر به این شده، که از بندگی شیطان رها بشن، خودشون رو عبد مولا و خدا بدونن، این اطمینان رو خدا به ما داده، شبهای رمضان که اومدی قبولت کردم، تو مال خود من بودی رفته بودی، من انتظارت رو می کشیدم، حالا هم اجازه فرموده که عرض کنیم ما هم بنده توایم.
- أقامتهُ الخَصاصهُ بَین یَدیک :
خدایا تنگ دستی شو آورده درب خونت، خدایا ظرف خالی اومده این بنده، خدایا روزگار بر علیهش بوده، آره انسانی که در مسیر بندگی نباشه، او انسان لذتی از زندگیش نمی بره، اون بنده ای که در مسیر خالقش قدم بر نداره، بالاخره احساس تنگدستی میکنه، هر چه قدر هم مال و امکانات داشته باشه ، بالاخره یک روز احساس خُسران میکنه.
- یَقرَعُ بابَ إحسانِکَ بِدُعائه :
از باب احسان اومده، درب میزنه، زبان گدائیش رو باز کرده، درخواست میکنه، هم دعا میخوانه، هم درخواست داره، هم التماس میکنه، خوش به حال اونهایی که زبان التماس آخره شبشون باز شده، زبان التماس ؟؟!! چرا؟؟ چون این عبارات التماس می طلبه درب خانه مولا.
- فَلا تُعرض بِوَجهِکَ الکَریمِ عنی :
خدایا رو تو از من بر نگردون
- وَاقبَل مِنی ما أقول :
هرچه میگم با حوصله گوش بده، من ادب گدایی هم بلد نیستم مولا، من گدای بی ادب تو هستم، من گدای نمک نشناس تو هستم، من گدای بی معرفت توام.
- الهی أنتَ الذی لا یُحفیکَ سائِل :
خدایا تو همون بزرگ مهربانی هستی که گدای درمونده رو رد نمیکنی
- وَ لا یَنقُصُکَ نائِل :
هرچی هم به ما بدی از تو چیزی کم نمیشه
- أنتَ کما تَقول وَ فَوقَ ما نَقول :
تو همونی هستی که فرمودی بیا من ردت نمی کنم، من قبولت میکنم، من به یک یا الله تو ده لبیک گذاشتم، اگه بخوام به هر یه یاالله تو یک لبیک بگم، ( حرف من نیست ها !!! ) تازه مثل تو میشم، آخه من خدای کریمم، یک یاالله که میگی ده ها لبیک می شنوی .
- أعطنی سُولی فی نَفسی وَ أهلی وَ والِدَیَ وَ وُلدی :
امشبم عرض کنم، آی پدر و مادر ها ، در حق بچه هاتون دعا کنید، دعای پدر و مادر مستجابه، جوون های امروز نیاز به دعای بیشتری دارن، پشتوانه و ذخیره معنویشون بیشتر بشه، بخواید ارتباطشون با امام زمان بیشتر باشه، همش برای خودت نخواه، برای خانواده ات، برای دوستانت، امشب درخواست کن، حتی اونهایی که توفیق ندارن شب زنده داری کنن یا مانعی دارن، حتی اونهایی که نیمه شبها دلشون توی این مجالسه نمی تونن بیان، ( تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی!!! ) هرشب میای سر سفره آخره شب می نشینی، پذیرایی میشی، برمیگردی میری، نمیدونی که هزاران عامل دست به دست هم میدن تا شما توی این خانه خدا حضور داشته باشید، اگر یه دونش تنظیم نشه نمی تونی بیای عزیز من، هر قدمی که داری بر میداری تو راه شکر کن، با اشک چشمت تشکر کن، خدایا اگه امسال یه مانع جلوی پام بود نمی تونستم گدایی کنم چه میکردم؟؟ یک شب کسالت و نقاهت جزئی داری حال دعا ازت سلب میشه، ببین خدا چقدر خاطر خواه گدای نیمه شبه، چقدر دوست داره شما یک مشت گدا آخره شب درب خانه اش رو شلوغ کنید، همه موانع رو مرتفع فرموده، حالا که اینجور مورد نظر هستید برای بقیه هم دعا کنید، برای اونایی هم که هنوز راه نیفتادن، شاید بیدار نشدن هم دعا کنید، که اگه بنا بشه کسی بخواد خودش رو تنظیم کنه ، جبران گذشته کنه، شبهای رمضان امکان پذیره، فقط برای خودت نخواه برای بقیه هم بخواه.
- وَ أحیَیتَهُ حَیاهً طَیِبَه :
حیات طیبه بخواید از خداوند، حیاتی که بار زندگیمون در بندگی زیاد بشه، هر انسانی هرچند روز که در عبادت و طاعت حضرت حق بوده جزء زندگیشه، اون حیات طیبه ست، بقیه عمر ظاهره ، اگرچه بیش از صد سال عمر کرده باشیم، فردای قیامت از عمر شناسنامه ای سوال نمی کنن، فردای قیامت نمیگن صد ساله ها یه طرف، هفتاد ساله ها یه طرف بایستند ، نه، چه بسا بنده خدایی باشه که بنده باشه، هفتاد هشتاد سال عمر کرده باشه، ولی هنوز دلش جوانه، چون بندگی کرده، چه بسا کسی بیست سال سی سال عمر کرده باشه ولی پیر شده چون وقتی زندگیشو ورق میزنه میبینه رنگ و بویی از بندگی نداره، برای همینه که وقتی جوان در جوانی درب خانه خدا میاد، زود قبولش میکنن، صدای ناله جوان رو نیمه شب زودتر میخرن، خطاب میاد ما منتظرش بودیم، درخواستمون این باشه خدا حیات طیبه به ما عنایت بفرما که بنده تو باشیم.
- وَاجعَلنی لَکَ مِنَ الخاشِعین :
ما رو از زمره خاشعین قرار بده، دلمون نرم باشه، دلمون سمت و سوی تو رو داشته باشه، امشبم درخواست داریم، هم موانع رو دونه دونه مرور میکنیم، هرکدوم از این موانع زندگی انسان رو تباه میکنه، چون گفتیم اومدیم درب خانه احسانت رو زدیم دیگه، پس امشب از احسان تو همه بهره مند میشیم. گاهی مهمانی که میری ، سر سفره که می نشینی آن چه سر سفره هست میل میکنی، وقتی میخوای پاشی بری، صاحب خونه در تو ادب می بینه، استعداد میبینه، یه مقدار احساس انس با تو پیدا میکنه، یه مقدار غذا هم برات میکشه، میگه این رو هم با خودت ببر ، همراهت ببر، برای بعدت استفاده کن، یه جوری درب خانه اش بنشینیم که وقتی میخوای پاشی بری ، صاحب خونه استعداد ببینه درِت، غذای تو راهم بهت بده
- وَاصرِف عَنی یا سَیِدی ألاَسواء:
خدایا از من درگذر ای آقای من
- وَاقضِ عَنی الدَین وَ الظُلامات :
بدهی ها مو خودت به عهده بگیر، من خیلی بدهکارم. همش فکرت به بدهی های مادی نباشه، من تو بندگی بدهکار توام، من بدهکار این همه نعمت های توام، هر نعمتی که در دنیا به من دادی به جا مصرف نکردم بدهکارم، تو نعمت به من داده بودی که به تو نزدیک بشم، اما از این نعمتهات در خدمت شیطان بهره بردم، شیطان که خودش سرمایه و نعمت نداشت به من بده، منو حرکتم بده، هر قدمی که تسلیمش شدم سرمایه رو از تو گرفتم سودشو به شیطان دادم. این بدهکاری نیست؟؟ پس چیه؟؟؟ منتهی از آبروی ظاهری اجتماعیم در بدهی های مادی می ترسیدم زود تأدیه ( یعنی ادا کردن، پرداخت پول یا وام ) میکردم، از ستاریت تو سوء استفاده کردم، عین خیالم نشد، رمضان و شبهای رمضان ، شب تسویه حسابه، طلبکار نمیگه بدهی هاتو بیار فقط میگه قول بده از این به بعد بدهکار نشی، من گذشته تو می بخشم می بخشم.
- وَ أجِرنی مِنَ النار بِعَفوِک :
هرکسی که صدای درخواست عفوش بلندتره پناه میدن، الهی العفو… شرط پاک شدن توبه ست. ( همین یه قلم رو از ما خواستن، بقیه کارها دست خودشه، همین یه قدمم من نمیام جلو، هی امشب و فردا شب میکنم، یه قدم پاشو بیا توبه کن، وقتی تو یه قدم نمیای، چه طور انتظار داری من این همه راه برای تو بیام. ) هی امشب و فردا شب نکن، فرمود معصوم (ع) : امشب و فرداشب کردن توبه را به تاخیر انداختن، فریب دادن خودته، هی دست به دست کردن، آخرش سرگردانیه، عذرتراشی پیش خدا هلاکت رو به دنبال داره ( آدم که خودش رو نمیتونه گول بزنه، خیلی انسان باید عقب باشه که خودش خودش رو بخواد گول بزنه، یعنی خودش به خودش هم رحم نکنه ) فرمود : اصرار بر گناه ، احساس آسوده خاطری از طرف خداست و إلا باید آشفته حال باشم، هرشب که میام نگم کار من تموم شد، و من آمرزیده شدم، هروقت شیطان خواست این جور اغواء کنه بلافاصله پرونده تو دست بگیر، بگو پرونده و عملکرد من جوری نیست که با یک شب و یه ناله حل بشه، من باید تا آخره رمضان ناله بزنم، شاید شب عید خبری بشه، الهی العفو…
اتمام بخش سوم
بخش چهارم
به نام خدا
- الهی وَ سَیِدی :
امشبم میخوام با قسم وارد بشم، شاید امشب از اون شبهایی باشه که مطمئن تر میخوام با تو حرف بزنم، کم کم لیالیه قدر داره از راه میرسه، مهمون های یک شبت میخوان بیان، ما گدای هرشبه درب خانه توایم، ( چه قسمی میخوای بخوری؟؟ )
- وَ عِزَتِکَ وَ جَلالِک، لَئن طالَبتَنی بِذُنوبی لأُطالِبَنَکَ بِعَفوِک :
به عزت و جلال خودت، ( هم میخواد ببخشه، هم میخواد به ما معرفت یاد بده، هم میخواد عرفان ما رو بالا ببره، دیگه چی میخواید درب خانش ؟؟؟ ) خدایا قسم میخورم اگر منو به خاطره گناهانم بخوای بازخواستم کنی که حقته، اما من عفو تو رو به رخت میکشم، عفو تو منو جسورم کرده.
- وَ لَئن طالَبتَنی بِلوءمی لَأُطالِبَنَکَ بِکَرَمِک :
اگر تو بخوای منو مورد مواخذه و بازخواست قرار بدی، به این جایگاه پستی که خودم برای خودم انتخاب کردم، جمله قبل ذنوب و گناهان رو گفت ، میخواد اینجور استفاده بشه، آی شب زنده دارها، گناه هویت انسان رو میگیره تغییر میده، گناه کرامت انسان رو ازش سلب میکنه، گناه و نافرمانی انسان رو به پستی و خواری میکشونه، به جایی میرسه که انسان خودش از خودش بدش میاد، این مخلوقی که خدا برای عبادت و طاعت خلقش کرده ، خودش رو به جایی میرسونه که دیگه همه خط قرمز ها رو عبور کرده، اما وقتی نگاه به کرمش میکنه میگه دیر نشده، شبهای رمضان برای مثل امثال منه، بالاترم بگم، شب هفدهم ماهه، بعد از هفده شب عیبی نداره ، اجازه می فرمایند این طور گدایی کنیم، اگر شب اول بود ایراد میگرفتن، اما صدای ناله نیمه شب گدایی هفده شب بلند بشه دیگه آسمانی ها هم با اون صدا آشنا میشن.
- وَ لَئن أَدخَلتَنی النارَ لاُخبِرَنَ أهلَ النارِ بِحُبی لَک :
اگر داخل آتشمم بندازی، اهل آتش رو خبر میکنم، میگم من دارم چوب محبتم رو میخورم، من بنده جاهل بودم، من از فرصتها بهره نبردم، همون جا هم باز امید دارم، یعنی درحالی که دارم میسوزم، امیدوارانه میسوزم، بالاخره نوبت من هم میرسه، ولو اینکه از داخل آتش هم بیرونم بیاری، همین کار رو میکنی، اما خدایا هنوز کار به اونجا نرسیده، امشب اومدم بگم ببخش، ما رو در زمره شب زنده داران حقیقی قرار بده، الهی العفو…
- الهی و سیِدی :
از این سیدی گفتن خسته نشی، زیر هر یارب تو لبیک ماست
- إن کُنتَ لا تَغفِرُ الا لِأولیائکَ وَ أهلِ طاعَتِک، فَإلی مَن یَفزَعُ المُذنِبون :
چرا بعضی از عبارات که تو دلت مینشینه، ناخودآگاه ناله میزنی؟؟ چقدر صمیمی باخدا حرف میزنی؟؟ خدایا اگه بنا بشه امشب خوبها و دوستان و نزدیکان و مقربین رو مورد قبول و عنایتت قرار بدی ، یک مشت گنه کار کجا برن صدای جزع و فزعشون رو بلند کنن؟؟ غیر از درب خانه تو جایی رو ندارن، هرجا برن صداشون رو بلند کنن باهاشون برخورد میشه، میگن این موقع شب چی میخوای ؟؟ غیر از درب خانه تو نیمه شب همه دربها بسته ست
- وَ إن کُنتَ لا تُکرِمُ إلا اَهلَ الوَفاءِ بِک ، فَبِمَن یَستَغیثُ المُسیئون ؟؟!! :
اگر امشب بخوای فقط اونهایی که وفادار به تو بودند و طاعت داشتند مورد پذیرایی قرار بدی، امثال مثل منِ بیچاره گنه کار کجا استغاثه کنه؟؟ استغاثه یعنی دوتا دستشو روی سرش بگذاره، فریاد بزنه، استغاثه یعنی امیدش از همه جا قطع شده باشه، اگر امیدت از این ور و اون رو در دنیا قطع نشده باشه نمیتونی فریاد بزنی!!! فریاد آخره شب مال بیچاره هاست، الهی العفو…
- الهی إن أدخَلتَنی النارَ فَفی ذلکَ سُرورٌ عَدُوِک :
اگه بخوای منو بسوزونی دشمنات که نگام می کنن خوشحال میشن، فکر نکنید زخم زبان واسه این دنیاست نه، اون دنیا دردناک تره، بیان بگن کو ؟؟ عمرت رو کجا گذرونده بودی؟؟ هی میگفتی من درب خانه خدای کریم ناله زدم، اگر ناله زدی و خالص ناله زدی چرا تو آتیش گرفتار شدی؟؟ خدایا جوابی ندارم بدم، اما
- وَ إن أدخَلتَنی الجَنَهَ فَفی ذلک سُرورُ نَبیِک :
اگه امشب ما رو ببخشی پیغمبرت خوشحال میشه، با چه یقینی نشستی ؟؟
- وَأنأ وَللهِ أعلَمُ أنَ سُرورَ نَبیِکَ أحَبُ إلَیکَ مِن سُرورِ عَدُوِک :
خدایا من میدونم ، یقین دارم، تو خشنودی پیغمبرت رو بر خوشحالی دشمنانت برتر میدونی، یعنی امشب ما رو می بخشی، یعنی لیالیه قدر نیومده ما رو میپذیری، حالا که اینجوره من جا نمونم، الهی العفو…
- اللهمَ إنی أسئلُک :
درخواستت چیه عزیز من؟؟ می پذیرن درخواستت رو، اجابت می فرمایند خواستت رو، چی میخوای؟؟
- أن تَملَأَ قَلبی حُباً لَکَ وَ خَشیَهً مِنک:
خدایا ظرف دلم رو مملو از محبت خودت بگردان، آخه این دل بیچاره منو بیچاره ترم کرده، دلی که هرطرفش دست کسیه، چیزی برای تو نمونده، در طول روز و زندگانیم ، در تصمیماتم میبینم، هرتصمیمی که دلم بخواد میگیرم، در تصمیمات و رویکرد زندگیم هیچ وقت ارزیابی نمی کنم کدوم تصمیم درسته، ر درستیش می دونی چیه؟؟ خدا هیچ جا و هیچ لحظه ای انسان رو متحیر خلق نکرده و قرار نمیده، یکی از صفات خدا اینه: شما میگید یا دَلیلَ المُتِحَیرین ، مبنای اینکه در زندگی متحیر نشیم ، تصمیم درست بگیریم ، هرگونه ای که دلمون بخواد عمل نکنیم، از دایره بندگی خارج نشیم، رمزش اینه ، هرقت میخوای نیتی کنی، کاری انجام بدی، قدمی برداری، اول ببینیم رضای امام زمان در این کارتون هست یا نه؟؟ رضای امام زمان رضای خداست، در طول شبانه روز چه کاری، چه نیتی ، چه سخنی من میگویم و انجام میدهم که در اون رضایت امام زمانم نیست؟؟ کم کم میبینم عجب دلم داره سنگین میشه، دلم داره تاریک نیشه، شاید در ماه مبارک رمضان احساس نکنم، چون همه فضا نورانیته، اما بعد از ماه مبارک که برنامه هام عوض میشه احساس میکنم، خودم که خودم رو نمیتونم گول بزنم، با افرادی مرتبط بشیم، که ما رو مرتب متوجه کنن به بندگی خدا، دعوت به خودشون نکنن، دعوت به خدا کنن، اگر آمدی برای معالجه که قطعاَ هم نیتت اینه، بیماریهای روحی رو باید کنار بگذاریم، آقا رسول الله فرمودند: آیا دوست دارید که من دردتون رو بهتون بگم؟؟ دواشم بدم؟ قربون تو طبیب برم که هم درد ما رو به ما متذکر میشی هم درمانشو بهمون میدی، یا رحمت اللعالمین، بگیم آقاجان یارسول الله امشب آمدیم معالجه بشیم، بلکه سالم وارد شبهای قدر بشیم، دیگه شماها و همه ما مناسب نیست که شب قدر هم برای گناه و معالجه بگذرونیم، یکی دو شبی که باقی مونده تلاش کنیم هممون، آقا بفرمائید درد ما چیه؟؟ بیماریه شما گناهتونه، که تو پروندتون نوشته شده، و اثر گناه تو دلتون ثبت شده، چی کار کنیم یارسول الله؟؟ میخوایم درمان بشیم، ما گرفتار گناه و نفسیم، اگه میخواید معالجه بشید داروش اینه دلتون رو برگردونید به سمت خدا ، استغفار فقط به زبان نیست، تمام تلاش و عزممون این باشه دیگه از این به بعد اقدامی نکنیم که در اون رضایت امام زمانمون نباشه، پس حالا که اینجوره، وجود مبارک پیامبر اعظم رو واسطه قرار بدیم، بگیم خدایا به حق رسول الله ، الهی العفو… تَملأَ یعنی پرش کن، که دیگه جایی برای شیطان نباشه، که بعد از ماه رمضون هم عمرم رو با تو سر کنم.
- وَ ثَبِتنی یا رَب:
توی این مسیر که ما رو راهمون انداختی ، ثابت قدممون کن، عجب راه شیرین و لذت بخشیه، گاهی توی مسافرت با همسفر ، با همنشین خوب همراه بودی هی میگی کاش دیرتر برسیم، یه مقدار بیشتر با این همنشین و هم صحبتم باشم، رمضان به قول امام سجاد بهترین همنشین ماست اما چه کنیم که شبها و روزها داره میگذره و از ما فاصله میگیره، تا با رمضان بودیم لذت بندگی رو می چشیدیم.
- وَ لا تَرُدَنی فی سوءٍ استَنقَذتَنی مِنهُ یارَبَ العالمین :
خدایا دیگه ردم نکن، خدایا حالا که منو پذیرفتی، نجاتم دادی، راهم دادی، اگر ردم کنی دوباره می افتم توی اون برنامه و سیستم گذشتم.
- اللهُم اَعطِنی بَصیرهً فی دینِک :
خدایا به من بصیرت در دین عطا بفرما، قدرت تشخیص صحیح و ناصحیح داشته باشم، در شرایطی که اوضاع و احوال بسیار مواجه، گاهی بعضی حرفها و نیات به ظاهر زیبای مسموم رو در قالب دین میخوان مطرح کنن، هرگوشه ای بساطی به پاست، بساط دین ارائه کردن به پاست، اگر بصیرت نداشته باشیم، هر لحظه امکان خطر در مقابل ماست، هرلحظه ممکنه دینمون رو ارزان بفروشیم، هرکسی هم که وارد میدان میشه با عنوان دین وارد میشه، آی مردم در شبهای رمضان بخواید از خدا که بصیرت در دین بهمون عنایت کنه، مخصوصاً جوون ها که شرایطشون حساس تره، در محیط دانشگاه و شهر و محلشون از این بساطها گسترده میشه برای جذبشون، که این بساطها دام شیطانیه، گاهی اگرچه به ظاهره دین باشه با تابلوی دین باشه، ببینیم اعتقاداتمون منشأش چیست؟؟ هر سخن و هر بیانی که با دستور معصوم وفق بده بناست ما اون رو قبول کنیم، علمای عامل، مراجع آنچه میگویند ، به اون اعتماد و تکیه کنیم، گاهی دنبال نوآوری هستیم، دین که نو و کهنه نداره عزیز من، دین مبنای وحی داره، دین جنس نیست، کالا نیست که تزئینش کنیم در بازار خرید و فروشش کنیم، اگر بصیرت در دین داشته باشیم دشمنان اینقدر از این وازه دین برای ما تزئینات دنیایی برای مقاصدشون تهیه نمیکنن، بلافاصله تشخیص میدیم، برخورد میکنیم، که بسیار حساسه، گاهی جملاتی انسان در قالب محبت حجت بن الحسن میشنودکه مغایر با اهداف حضرتش هست، امام زمان علیه السلام یار می طلبه، داد و فریاد بیهوده نمی طلبه، شرایط ظهور رو باید فراهم کنیم، شرایط ظهور یعنی باید در انتظار باشیم کار کنیم، که اینم با بصیرت در دین ممکنه، خلاصه بصیرت در دین باعث میشه انسان وظیفشو بشناسه، وظیفه نشناسی انسان رو تباه میکنه، بدونیم در آخرالزمان وظیفمون چیه…
- وَ وَرَعاً یَحجُزُنی عن معاصیک :
- خدایا یه ورعی به ما بده، که از گناه دور بشیم، انسان از گناه دور بشه لاجرم در اطاعت مولاش قرار میگیره، اگر بندگی کرده اون وقت اثرش اینه : وَ بَیِض وَجهی بنورک : متصل میشی به اون نور معدن و مأخذ و چشمه نور، که اللهُ نورُالسَماوات وَ الارض، هرکسی میخواد نورانی بشه باید از اونجا نور بگیره، اون نور هم فقط از مسیر معصوم و حجت خداست که بر زمین جریان پیدا میکنه، هر کسی متصل به امام زمانش بشه ، رفاقت با امام زمانش داشته باشه، امر و نهی امام زمانش رو عمل کنه ، اثرش اینه دل تاریکش تبدیل به نورانیت میشه، دل که نورانی بشه سیما هم منور میشه.
- اللهُمَ إنی أعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَالفَشَلِ والهَم :
خدایا پناه میبرم به تو از سستی و کسالت، که این هم حاصل نافرمانی و معصیته، گناه انسان رو کسل میکنه، گناه نشاط رو از انسان میگیره، گناه خسته میکنه روح و روان جوان رو، اگه برگشت زود بهش توان میدن، اگر ادامه داد در جوانی دلش رو پیر میکنن.
- وَ أعوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَقنَع و بَطنٍ لا یَشبَع :
خدایا پناه میبرم به تو از نفسی که هیچ وقت قانع نشده، نگفته بسه، هرجا عنانمو دستش دادم منو برده تا آخره راه بیچارگی و سقوط رسونده، خدایا از این شکمی که هیچ وقت سیری نداره، چقدر اتفاقات معصیت آلود، در طول روز میافته در بازار ، فقط به خاطر اینکه چند لقمه نان بیشتر در بیاریم، که حق ما و سهم ما هم نیست، برای هرکسی روزیه حلالی مقرر کرده خدا، بیشتر از اون رو اگر بخوای باید از مسیر باطل و حرومش بریم، که خدا هیچ کسی رو مبتلا نکنه به لقمه مشکوک به حرام، در همه زندگی انسان تاثیر منفی میگذاره کسب و کار شبهه ناک، فکر نکنی فقط معاملستا نه!!!! منه کارمندم ممکنه همین جور باشه، توی محیط کارم تعهدات کاریم رو انجام ندم، به میزان ساعت و نظمم عمل نکنم، حقوقی که کسب میکنم مشکل پیدا میکنه، دیگه نمیتونم بیام شب باهاش ناله بزنم، در تربیت بچه هامون لقمه شبهه ناک تاثیر منفی میگذاره، خانوادم رو به انحراف میکشونه، دیگه من فردا جلودار جوونم نیستم.
- وَ لا تَذکُرنی بِخَطیئَتی:
خدایا دیگه منو یاد گذشته هام ننداز، خدایا منو یاد پروندم ننداز، هروقت میخوام پرونده خونی کنم خودم خجالت میکشم، خدایامن دیگه اون بنده قبل از رمضان تو نیستم.
- وَ أعطِنی یا رَبِ جَمیعَ ما سَألتُک :
هرچی امشب خواستیم به ما عنایت بفرما، درخواست مادی نداشتیم ، امشب هرچی از تو میخواستم برای آدم شدن خودم بوده
- وَ أمَرتَنا بالاحسانِ إلی ما مَلَکَت أیمانُنا و نَحنُ أرِقاءُکَ فَأعتِق رِقابنا مِنَ النار :
خدایا دستور فرمودی به زیردستانتون احسان کنید، خدایا ما زیر مجموعه تو هستیم، اگر بنده بدم هستیم از توایم، نمی دونم بگم؟؟ جا داره؟؟ این حرفها بزرگتر از دهن منه، بگیم خدایا می تونی بگی من بنده تو نبودم اما دیگه نمی تونی بگی منو خلق نکردی، میتونی بگی خلقم نکردی؟؟ بالاخره زیر دست توأم دیگه!!! بنده خوب تو نبودم اما مخلوق تو که بودم، پس امشب ما رو از آتش نجاتمون بده، الهی العفو…
اتمام بخش چهارم و پایان کل تفسیر استاد بکایی