آموزش دعاخوانیتفسیر دعا و زیارات

تفسیر دعای عرفه استاد انصاریان

بسم الله الرحمن الرحیم

  • وَ إحسانِکَ القَدیمِ إلَی ، حَتی إذا أتمَمتَ عَلَیَ جَمیعَ النِعَم وَ صَرَفتَ عَنی کُلَ النِقَم :

خیلی برام مهمه ، که در این روزگار پر از فساد و فتنه ، این جملات این رو داره میگه ، از قدیم تا حالا منو  تو دینت نگه داشتی ، نگذاشتی عبادت از دستم بره ، منو تا حالا با اهل بیت پیغمبر نگاه داشتی ، نگذاشتی حسینت رو فراموش کنم ، همش به من لطف و احسان کردی

  • اللهُمَ اجعَلنی أخشاکَ کَأنی أراک :

اینجا روایت داره ابی عبدالله به التماس افتاد ، در حالیکه از دو چشمش اشک می­ریخت ، ادامه داد ، خواهشم اینه خواهرا ، برادرها ، تا اینجای دعا رو با صدای من شنیدی ، امکان داره براتون ، برای منم امکان داره ،از اینجا به بعد رو از طریق گوش دل ، دعا رو با صدای خود ابی عبدالله بشنوی ، با صدای او بخونی ، اگر صدای ابی عبدالله تو این مجلس پخش نبود شما چرا اینجوری دارید گریه میکنید ؟! کی داره شما رو توی این گریه می بره ؟!

  • اللهُمَ اکشِف کُربَتی وَاستُر عَورَتی :

میدونید این جمله دوم چی میگه ؟ میگه خدایا شایسته نیست آبروی من رو ببری ، من اینقدر کنار حسینت برای خودم آبرو جمع کردم ، این آبرو رو از من نگیر

  • وَ نَجِنی مِن أهوالِ الدنُیا وَ کُرُباتِ الاخِره ، وَاکفِنی شَرَ ما یَعمَلُ الظالمونَ فی الارض :

اومد خدمت امام صادق ، یابن رسول لله یه مطلبی دارم ، خجالت میکشم بگم !! فرمود پیش ما امامان خجالت نکشید از گفتن ، گفت یابن رسول لله همه شما رو دوست دارم ، عاشق همه شمام ، ولی حسینتون رو یه جور دیگه­ای دوست دارم ، آیا عیبی در منه ؟؟ امام صادق فرمود : نه ، ما هم مثل توئیم ، ما هم حسین رو یه جور دیگه ای دوست داریم.

  • أشکوا إلَیکَ غُربَتی :

حسین جان هنوز هیچ کدوم از ما تو زندگی مزه غربت رو نچشیدیم ، اما فدای تو و زن و بچه و اهل بیتت بشم ، که امام هشتم فرمود : یابن الشبیب کربلا ما رو ذلیل کردن ، کربلا ما رو خوار کردن.

  • أن لا تُمیتَنی عَلی غَضَبِک :

همین یک کلمه برام بسه ، در حالیکه خشم به من داری منو از دنیا نبر ، اول از من راضی شو ، بعد به ملک الموت بگو جانم رو بگیره

  • لاإلهَ إلا أنت ( رَبَ البَلَدِ الحَرام ) … :

ما کسی رو غیر تو نداریم ، زن و بچه­هامون خوبن اما وقتی لحد ما رو بچینن و خاک رومون بریزن همه برمیگردن ، ما فقط تو رو داریم ، خودتم فرمودی وقتی مومن رو توی قبر میذارن ، در قبر رو می بندن و برمیگردن اولین کسی که باهاش حرف میزنه خودمم ، میگم بنده من تنها گذاشتنتُ رفتن ، مبادا بترسی !! مبادا غصه بخوری !! من تا قیامت خودم باهات هستم

  • ؤَ یا مُمسِکَ یَدَی إبراهیمَ عَن ذبحِ إبنِهِ بَعدَ کِبَرِ سِنِه :

چرا سر اسماعیل و ابراهیم گریه میکنی ؟! مگه یاد اون مادر افتادی که تو خیمه نشسته بود ، داشت ناله میزد : ای خدایی که یوسف رو به یعقوب برگردوندی ، ای خدایی که اسماعیل رو به هاجر برگردوندی ، یکبار دیگه اکبرمو به من برگردون

  • وَ عَظُمَت خَطیئَتی فَلَم یَفضَحنی وَ رَآنی عَلی المَعاصی فَلَم یَشهَرنی :

خیلی عجیبه لطف تو ، امام صادق می فرماید : بنده او قصد یک گناهی میکنه ، نمیخواد کسی خبر بشه ، میاد که بره درب اتاق ها رو ببنده ، پرده ها رو بکشه ، هنوز وارد اتاق نشده ، به فرشتگان نویسنده خطاب میرسه ، بندم رو تنها بزارید ! یک کاری داره نمیخوام شماهام ببینید !

  • وَ غائباً فَرَدَنی :

این غائباً فَرَدَنی میدونی منو یاد کجا انداخت ؟ داره به پروردگار میگه خیلی جاها نبودم تو وطن ، تو خونم ، پیش زن و بچم ، غائب بودم ، اما منو برگردوندی . کنار بدن قطعه قطعه گفت : پدر و مادرم فدای غائبی که دیگه امید برگشتنش رو ندارم

  • أنأالذی وَعَدتُ ، ؤَ أنأ الذی أخلَفتُ :

شبهای ماه رمضون وعده دادم که دیگه خطا نکنم ، آدم خوبی بشم ، اما بعد ماه رمضون خلف وعده کردم ، به وعدم عمل نکردم.

  • تَقَدَستَ وَ تَعالَیتَ مِن رَبٍ کَریم ، عَظیمٍ رَحیم ، لا تُحصی آلائُک :

برمی گردن فرشته­های ویزه خدا به عالم ملکوت ، خطاب میرسه کجا بودید ؟ میگن یه مجلس دعایی بود ، یه مجلس ذکر تو بود ، همه نشسته بودن داشتن میخوندن ، میگفتن و گریه میکردن ، فرشتگان من تو دعا خوندن و گریه کردنشون چی از من میخواستن ؟؟ خدایا از تو درخواست داشتن قیامت اونها رو عذاب نکنی ، خطاب میرسه فرشتگانم عذابم رو از اونها برداشتم ، همشون رو آمرزیدم ، عرض میکنن خدایا یک نفر از بیرون مجلس نشسته بود ، جلسه رو تماشا میکرد ، ولی نه دعا میخوند نه گریه میکرد ، خطاب رسید چون اون هم قاطی اینها بوده اون هم بخشیدم ، عذاب اون رو هم برداشتم

  • وَ لا تَرُدَنا خائبین :

ما رو دست خالی برنگردون ، برنمی­گردونه ، به یکی از اولیاء خدا گفتن اگه قیامت ببرنت جهنم چیکار میکنی ؟؟ گفت تو جهنم آزادم بزارن ، راه میرم به جهنمی ها میگم ببینید خدا با دوستش چه جوری معامله کرده ؟! میگفت و گریه میکرد ، وقتی شب خوابش برد ، تو عالم خواب بهش گفتن چرا امروز به ما تهمت زدی ؟؟ مگه ما میشه دوستانمون رو جهنم ببریم ؟! که تو جهنم بگردن و به جهنمی­ها بگن ببینید خدا با ما چیکار کرده ؟!

  • وَ لا مِن بابِکَ مَطرودین :

به خودش قسم اینجوری با شما حرف نمیزنه ، من از باب معنا کردن جملات میگم ، این جور نیست که داریم میگیم ، معنیش اینه خدایا دیگه پایان دعاست ، نگو دست رد به سینه من بزنن ، به من بگن برو گمشو ! کاری به کارت نداریم ! به خودش قسم همچین اتفاقی نمی­افته ، الان اگه چشم دل رو باز کنی آغوش رحمتش بازه ، داره میگه بندگان من بیاید ، بیاید من نوازشتون کنم ، بیاید گناهانتون رو ببخشم ، بیاید خیر دنیا و آخرتتون رو امضاء کنم.

  • یا أسمَعَ السامِعین یا أبصَرَالناظِرین :

دو سه خط از دعا مونده ، نوشتن بزرگان دین ما ، در این قسمت از دعا دیده و سر رو به جانب خدا متوجه کرد ، از دیده های مبارکش مثل ریزش آب از دو مشک اشک می­ریخت ، خوب چشم ما هم تو اشک ریزی شدید باید شعبه چشم ابی­عبدلله بشه ، میشه ، همین الان میشه :

آیم به قتلگاه که پیدا کنم تو را      امشب وداع هجرتِ فردا کنم تو را

جویم تو را قدم به قدم بین کشتگان      با شوق و اضطراب تمنا کنم تو را

در حیرتم که از چه بجویم نشان تو      نه سر ، نه پیرُهن ، زچه پیدا کنم تو را

برگیرمت زخاک و ببوسم گلوی تو      خود نوحه مادرانه چو زهرا کنم تو را

ای آنکه داغ­های جگر سوز دیده ای      اکنون به اشک دیده مداوا کنم تو را

  • روایت داره هی نفس زد و یا رب گفت ، نفسش تو سینش حبس بود ، اینقدر گفت تا دیگه نفس بند اومد : یاربِ یا ربِ

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا