دوره متوسطه / شعر و روضه راس مقدس امام حسین (ع) – من به جهان گشته ام عبد و گدای حسین


 

سبک مجلسی 2 شعر و روضه

 

من به جهان گشته ام ، عبد و گدای حسین
خون جگر ریزد از دیده برای حسین
ذکر حسین جان بود ، زمزمه قدسیان
جنت و رضوان بود ، بزم عزای حسین
هست گدایی او بر همه کس افتخار
بر دوجهان میکند فخر گدای حسین
جان به فدای حسین
زندگی دین بود بر اثر خون او
ضامن خون حسین ، هست خدای حسین
جان به فدای حسین
آتش دوزخ حرام گشته بر آن عاشقی
کو بزند سینه در بزم عزای حسین
جان به فدای حسین
سر من ، پیکر من ، خاک رهت باد که بود
در ره عشق سرت جایی و پیکر جایی

 

این سر هر شب یه جا میرفت ، یه شب گوشه تنور خولی رو روشن کرد .
کیستی ای سر زکجا آمدی
این دل شب خانه ما آمدی
جلوه روی تو عجب با صفاست
ای سر پرخون بدنت در کجاست
حسین جان
یه سب دیر راهب رفت ، خدا قسمت کنه بری دمشق ، از شهر های مرزی دمشق ، یه شهر حلبه ، تو حلب دوتا زیارت گاهه ، یکی محسن سقط شده است ، یه بچه از بچه های ابی عبدالله که بینراه سقط شد ، یکی هک راس الحسین همون دیر راهبه ، اونجایی که این سرو راهب قرار داد الآن یه ضریح داره ، (عجب عالمی داره اونجا ، عجب حالی) ، احتیاج به روضه خون نیست ، همینطور که می شینی مجسم میکنی یه شبی راهب نصرانی یه کیسه زر داد این سرو گرفت .
وقتی این سرو آورد ؛ گفت : ای سر ! من میدونم تو هر کی هستی آدم عادی نیستی . گلاب آورد ، سر و شست و شو داد.
(آی سر خودتو معرفی کن برای من) یه وقت دید لبهای خشکیده به حرکت دراومد : آی راهب ! من پسر رسول خدام ، من پسر علی مرتضی ام .
راهبا من زاده پیغمبرم
من گل گلزار سرخ حیدرم
آی راهب ! من پسر فاطمه ام . راهب انقدر گریه کرد ، از هوش رفت .
تو عالم رویا و مکاشفه دید انبیا اومدن ، عیسی اومده ، پیغمبر اکرم اومده ، مخدرات اومدن ، یه خانم قد خمیده ای اومد ، نشست کنار این سر ، سر و برداشت در آغوش گرفت ، هی صدا میزد : غریب مادر ! حسین .
این سیه پوش که اید بر من
راهبا هست بدان مادر من

 

بانوای : حاج مرتضی طاهری

 

سبک قبلی در دوره متوسطه ، شعر و روضه (خانه گر دیده بی تو غم خانه) – سبک بعدی در دوره متوسطه ، شعر و روضه (شناخت هرکه تورا جز خدا بجوید نه)

دکمه بازگشت به بالا