دوره متوسطه / شعر و روضه اربعین امام حسین (ع) – برو مجنون به قبرستان تو رو کن
سبک مجلسی 10 – شعر و روضه
برو مجنون به قبرستان تو رو کن
ز هر خاکی کفی بردار و بو کن
ز هر قبری که بوی عشق برخاست
یقین دان تربت لیلی همانجاست
به یادم آمد از احوال جابر
شد در اربعین بر دوست زائر
ز اعماق دل خونین فغان کرد
سراغ از آن مزار بی نشان کرد
به هر سو تربت موالش جوئید
ز هر خاکی کفی برداشت بوئید
که نا گه یافت بوی آشنایی
پــس آنــگــه گشت جابر کربلایی
شنیدید تا خا ک ُ بو کرد سه بار صدا زد: حبیبی یا حسین… «حَبیب ٌ لِم َ لا یجیب ُ حَبیبَه»
آقا جان! زبان حاله: آقای من! شما که مدینه هیچ وقت اجازه نمی دادید این پیر غلامت اول بهت سالم کنه، حاال چی شده جواب سالمم رو نمیدی؟… حسین…
صدای زنگ قافله شنیدن، عطیه جان ببین کیه این قافله، اینجا ظاهرا مسیر رفت و آمد کاروانها نیست، برو ببین از دشمنه یا خودیه، رفت گریه کنان برگشت:
بیا جابر به استقبال زینب
بیا بنگر تو بر احوال زینب
نگر از سنگ بیداد حــوادث
چسان در هم شکسته، بال زینب
شما دیدید اربعین، مخصوصا اربعین شهداء، چه احترامی چه عظمتی چه تجلیلی، با چه تشریفاتی پدر و مادر و خانوادۀ شهید رو کنار مزار می بردن، یه عده جلو، یه عده دنبال سر، یه عده مراقب بودند کنار مزار، این عزیزان آسیبی به خودشون نرسونن.
اما نوشتن تا چشم این زن و بچه به این قبرها افتاد، اجازه ندادند شترها رو بخوابونند، از بالای شترها خودشون رو به زمین انداختند، ظاهرا باید این طور باشه، چون نبودند این خانواده و اهل بیت، اون شبی که زین العابدین به کمک بنی اسد این بدن ها رو دفن می کرد اهل بیت زندان بودند، ریختند دور آقا، آقا قبر بابام کجاست؟ قبر برادرم کجاست؟ قبر عزیزم کجاست؟… قبرها رو شناسایی کردند، هرکسی یه قبری رو بغل کرد، زینم قبر حسین رو…
شعر، سخن، حرف، زبان حال زیاده…
معموال بعد چهل روز وقتی داغ دیده ای میاد کنار مزار عزیزش شروع میکنه درد و دل کردن معمولا از محبت مردم میگه، تو این چهل روز چقدر ما رو مورد محبت و لطف قرار دادن. اما بی بی چی داره از این مردم بگه، آی حسین من یه جا ما رو سنگ باران کردند، یه جا تازیانه مون زدند خا کستر و آتش به سر ما ریختند، ناسزا بهمون گفتند. گفت داداش؛
ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود
نگذشت لحظه ای که دل ما غمین نبود
هرچند آسمان به صبوری چو ما ندید
ما را غمی نبود که اندر کمین نبود
ای آفتاب محمل زینب کسی چو من
از خرمن زیارت تو خوشه چین نبود
گر از نگاه گرم تو آتش نمی گرفت
در شام و کوفه خطبۀ من آتشین نبود
گرشوق سربه چوبۀ محمل زدن نداشت
زینب پس از تو زینب محمل نشین نبود
عزیز من، من همون زینبم… زبان حال بی بی ؛
من همون زینبم که ا گه تو رو یه روز نمی دیدم از غصه مریض می شدم داداش، این سؤال من وجواب بده:
در حیرتم که بی تو چرا زنده مانده ام
عهدی که با تو بستم از اول چنین نبود
امام سجاد یه نگاه به جابر کرد فرمود جابر، اینجا بود مردای ما رو کشتند، اینجا بچه های ما رو ذبح کردند، اینجا زنهای ما رو به اسارت بردند.
بانوای : حاج مرتضی طاهر
سبک قبلی در دوره متوسطه ، شعر و روضه(رسید وقت جدایی دگر خداحافظ) – سبک بعدی در دوره متوسطه ، دستگاه های آواز(آواز افشاری _گوشه مثنوی)