دوره تکمیلی / شعر و روضه حضرت امیر المومنین (ع) – سحر محو مناجات علی بود


 

سبک مجلسی 2 شعر و روضه

 

سحر محو مناجات علی بود
سحر مات از حکایات علی بود
سحر مبهوت طاعات علی بود
سحر مست از عنایات علی بود
سحر امشب ندایش یا علی بود
سحر امشب وداعش با علی بود
علی امشب هوای دوست دارد
علی امشب نوای دوست دارد
علی سعی صفای دوست دارد
علی شوق لقای دوست دارد
علی را نیست امشب لحظه ای خواب
علی را هست امشب شوق محراب
شاید مثل همین ساعتا بود،ام کلثوم می گه: «نگاه به بابام می کردم دلم آتیش می گرفت، می دیدم هی می یاد به آسمون نگاه می کنه می گه ای صبح پس کی می رسی، گاهی می گه “إنّا لله و إنّا إلیه راجعون”.» من فکر می کنم، من فکر می کنم گاهی هم زیر لب می گفت: «زهرا اومدم. زهرا جان! یادته موقعی که می خواستی از دنیا بری؛ برا تنهایی من گریه کردی، زهرا جان! دیگه تنهایی تموم شد علی داره می یاد.»
امیر عشق بر مسجد روان شد
به سوی آسمان بانگ اذان شد
ز تکبیرش عیان رازی نهان شد
به سجده برخدایش میهمان شد
ستمــکــاران شــقاوت برگزیدند
امیرعشقرا در خــون کشیدند
دیگه بعد ازاین زینب از کوفه بدش اومد، کوفه ای که اینقدر بی وفاست، این کوفه دیگه جای موندن نیست. وقتی نگاه به بابا کرد فهمید دیگه باباش از دستش رفته؛ گفت بابا:
من می خوام از کوفه برم کنار قبر مادرم
هــدیــه براش عمامۀ خونیت و بابا ببرم
خیلی زینب سفر نرفته، خیلی از مدینه بیرون نرفته، اما هر وقت رفته دست ْ خالی نیومده؛ یه روز عَمّامۀ خونی بابا رو آورده؛ یه روزم دیدن زینب اومد کنار قبر رسول الله، صدا زد: «یا جَدّا! برات از سفر سوغات آوردم.» همه دارن نگاه می کنن چه سوغات برا پیغمبر آورده، یه وقت دیدن یه بسته ای رو بیرون آورد، گره این بسته رو باز کرد یه پیراهن خون آلود…

 

بانوای : حاج مرتضی طاهری

سبک قبلی در دوره تکمیلی ، شعر و روضه(ای خدا شد قلب زهرا داغدار) – سبک بعدی در دوره تکمیلی ، شعر وروضه(آتش نشسته بر جگرم وای مادرم)

دکمه بازگشت به بالا