شهادت
موضوعات داغ

متن اشعار روضه شهادت حضرت فاطمه معصومه (س)

به مناسبت روز شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها

متن اشعار روضه شهادت حضرت فاطمه معصومه (س)

متن اشعار روضه شهادت حضرت فاطمه معصومه (س)

متن مجلس روضه اول:

یک مجلس کامل برای شهادت حضرت فاطمه معصومه (س)

سلام زیارت:

السَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُهَا الطّاهِرَةُ الحَمیدَةُ البَرَّةُ الرَّشیدَةُ التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ الرَّضِیِّةُ المَرضِیَّةُ (انوار المشعشعین، ج1، ص211)

حضرت معصومه(س)-مدح

با همین چشم های خود دیدم

زیر باران بی امان بانو!

درحرم قطره قطره می افتاد

آسمان روی آسمان بانو

صورتم قطره قطره حس کرده ست

چادرت خیس می شوداما

به خدا گریه های من گاهی

دست من نیست مهربان بانو

گم شده خاطرات کودکی ام

گریه گریه در ازدحام حرم

باز هم آمدم که گم بشوم

من همان کودکم همان،بانو

باز هم مثل کودکی هر سو

می دوم در رواق تو در تو

دفترم دشت و واژه ها آهو…

گفتم آهو و ناگهان بانو…

شعر از دست واژه ها خسته است

بغض راه گلوم را بسته است

بغض یعنی که حرف هایم را

از نگاهم خودت بخوان بانو

شاعر: سیدحمیدرضا برقعی

شما در حال خواندن «متن اشعار روضه شهادت حضرت فاطمه معصومه (س)» در سایت مجمع ادبی مذهبی یاس کبود هستید.

زیارتنامه مخصوص: بعد از حضرت زهرا تنها بانویی که برای او زیارتنامه از امام معصوم نقل شده ایشان است.

شأن و منزلت والا: کسی که در زیارتنامه آنحضرت از قول امام رضا آمده : یا فاطمةُ إشفِعی لی فی الجنَّةِ فإنَّ لَکِ عنداللهِ شَأناً منَ الشَّأنِ.(بحار،ج43، ص86و88)

امام صادق فرمود: خداوند … دختری به من عنایت می کند که نامش فاطمه است . او در قم دفن می شود و هرکه او را زیارت کند بهشت بر او واجب است.(منهاج الدموع، 441)

مقام عصمت: امام رضا: من زارَ المَعصومةَ بِقُم کَمَن زارَنی(ناسخ التواریخ، ج3، ص68)

عالمة محدثه: دادن پاسخ سؤالات فقهی شیعیان در غیاب پدر . امام کاظم بارها در مورد ایشان فرمودند: فَداها أبوها (کتاب کریمه اهل بیت، ص63)

شفاعت وسیع: امام صادق: تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتُناَ الجَنَّةَ بِأَجمَعِهِم (بحار، ج60، ص228)

زیارتگاه حضرت زهرا: آیت الله مرعشی نجفی می فرماید: پدرم مرحوم علامه سید محمود مرعشی در حرم امیرالمؤمنین چهل شب بیتوته کرد تا اینکه در حال مکاشفه مولا رو دیدند ، امیرالمؤمنین به پدرم فرمودند سید محمود هرکس می خواهد زیارت حضرت زهرا را درک کند به زیارت فاطمه معصومه برود.(حضرت معصومه فاطمه دوم، ص140)

گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید

من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید…

روی قبرش بنویسید برادر بوده

سال ها منتظر دیدن خواهر بوده

روی قبرش بنویسید که عطشان نشده

بدنش پیش نگاه همه عریان نشده

بنویسید کفن بود، خدایا شکرت

هر چه هم بود بدن بود خدایا شکرت

یار هم آن قدری داشت که غارت نشود

در کنارش پسری داشت که غارت نشود

او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟

او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟

بنویسید سری بر سر نی جا می کرد

خواهری از جلوی خیمه تماشا می کرد

پيش قراولها رفتن، داد مي‌زدن تو اين كوچه‌ها: «مردم قم چه نشستيد بخت و اقبال بهتون رو كرده، مردم قم پاشيد گل و شيريني بدين، خواهر امام رضا داره مياد.» مردم قم هر كي قربوني مي‌خواد بده بياره. زنها روي بامها هلهله مي‌كردن، ماشاءالله با چه جلال و جبروتي محملي از نور داره مياد، همه مي‌گن: «الله اكبر، فاطمه داره مياد» محملُ گل باران كردن بوي گل و گلاب همه جا رو گرفت.

اين داستان قبلاً هم تكرار شده، يه شهر ديگه سراغ دارم مثل قم آذين بستن، مثل قم مردم جمع شدند، مثل قم زنها هلهله ‌كردن، مثل قم دروازه‌هاي شهر آدم ايستاد، اما يه فرقهايي داشت، آه تو قم رو پشت بومها گل بردن تو شام رو پشت بونها سنگ بردن، نه گل هم بردن، گل هم بردن، اينقدر از اون بالا گل آتيش مي‌ريختن، امان از دل زينب واي …

غسل و تدفین

بعد از هفده روز خانم رحلت فرمودند ؛ غسل دادن ، كفن كردن و بر بدن مبارک نمازخوندن ، حضرت رو به مقبره بابلان بردند ، كنار سردابی گذاشتند ، همه متحیرند چه کسی اجازه داره بدن خانم رو به خاک بسپاره، یه وقت دیدند دو نفر سوار اومدند ، تا به جنازه مبارک خانم رسیدند از اسب پیاده شدند ، بر بدن نماز خوندن ، جسد مطهر رو دفن كردند برهیچ كس معلوم نشد این دو سوار چه کسانی بودند .

(حسن قمی، تاریخ قم، ص 213؛ بحار الانوار، ج 48، ص 290؛ اعیان الشیعه، ج 8، ص 391؛ انوار المشعشعین، ج 1، ص 208)

متن مجلس روضه دوم:

مجلس دوم روضه حضرت فاطمه معصومه(س)

ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم

عاشق و در به درو، بی سر و سامان هستیم

خاک زیر قدم زریه ی زهراییم

نسل در نسل همه، نایب سلمان هستیم

نوکر حلقه به گوشیم همه میدانند

خاک بوسان در، بیت کریمان هستیم

سائل طایفه ی، حضرت کاظم شده ایم

فاطمه کرده نظر، شیعه ایران هستیم

عاقبت عاقبتِ ما بشود ختمِ به خیر

حاجیان حرم، خواهر سلطان هستیم

کفتر مشهد و قم شد، دل آواره ی ما

زینب ضامن آهوست، همه کاره ی ما

(بی بی جانم، کاش زینبم میومد، کاش بی بی هم میومد ایران)

ما گدایان تو هستیم، سعادت داریم

از کرامات تو بانوست، که قیمت داریم

کرمت کاسه ی ما را نگذارد خالی

بده در راه خدا باز که حاجت داریم

(بی بی جان چقد شده برا همه تون ها، مثلا مسیرم یه شهر دیگه، اما همچین که از قم اومد م رد شم پیداه شدم وایسیدم رو به حرمت سلام خانم، اگه همینم یه جواب بمن بدی قیامت بسمه)

بین این طایفه ی آینه ها، بعد حسین

جور دیگر به رضای تو، ارادت داریم

دل وابسته به تو، خانه ی امید شود

هر که شد خادم تو مرجع تقلید شود

آمدی شد همه قم، یاور تو، شکرخدا

خاکی و پاره نشد، معجر تو، شکر خدا

آمد اشک تو ز دوری برادر، اما

کَس نخندید به چشم تر تو، شکر خدا

مردم قم، همه خوبند نریزند زِ بام

آتش و سنگ، به رویِ سر تو، شکر خدا

به سری نیست، در این شهر ولایی فکرِ

غارت زیورو، انگشتر تو، شکر خدا

وقتی اومد تو خیمه عباس، کسی طرف آقا نرفت، دیدن به هم ریختس، فقط نگا میکردن ، عمود خیمه رو که کشید، دیدن زینب دوید بچه هارو جمع کرد، روسری هارو محکم کرد، خلخال ها رو درآرید گوشواره ها ، یه گوشواره جا موند، همون کار دستش داد، کی؟ آره سه ساله خانم

همین که بیرقت افتاد خیمه غوغا شد

نبودی و سر یک گوشواره دعوا شد

برق گوشواره خورد تو چشمها، با اسب دنبالش کرد، هی میخورد زمین، پا میشد، نیا، نیا، نیا، میخندید بهش، رسید بالا سرش، یجور کشید

متن مجلس روضه سوم:

ومه نرسید به مشهد و آقا رُ زیارت نکرد امام رضا در مشهد در طوس بودن خانم فاطمه ی معصومه در قم به شهادت رسیدن، بعضیا میگن بی بی در قم خبر شهادت آقارُ شنید، خیلی تعریف کردن برا بی بی، بی بی جان عزت گذاشتن خانم داداشتُ محترمانه تشییع کردن، بی بی جان انقده گل رو بدنش ریختن بازم هفده روز مریض شد دق کرد و مرد… یه خبری به فاطمه ی معصومه رسید اگه تازه این خبر درست باشه خبر دادن گل ریختن بی بی از غصه دق کرد، رفقا زینب اومد تو گودال هی شمشیر شکسته می کشه، هی نیزه از بدن بیرون میاره انقده سنگ و کلوخ جمع کرد زینب یه کاری با این بدن کرده بودن یه نگاه با تعجب به این بدن «أ انت اخی» راست راستی تو داداش منی؟ حسین انقده متعجب بود از گلوی پاره صدا بلند شد اخیّ الیُ زینب بیا من داداشتم… یه خبری به فاطمه ی معصومه رسید دق کرد خانم فاطمه ی نوزده ساله جوان قوی… خانم پنجاه ساله ی داغ دیده ی بی برادر شده ی بی پسر شده… دستُ برد زیر بدن نمیدونم از این بدن چی مونده بود که خانوم تونست این بدنُ بلند کنه…

این مصیبت را کسی باور نداشت

پیکرت بر خاک بود و سر نداشت

با همان دستی که زهرا را زدند

در کنار جسم تو ما را زدند

مجلس روضه حضرت فاطمه معصومه (س)

ای بانوی کریمه، دل با تو غم ندارد

جود و کرامت تو، حد و رقم ندارد

از کوی تو گدایی ، بر عالمی خدایی

صدها هزار حاتم، چون تو کرم ندارد

از جای جای خاکت، پیداست نور پاکت

جبریل بی اجازه، حق قدم ندارد

تو بی کفن ندیدی، حرمت شکن ندیدی

بی شک برادر تو، دست قلم ندارد

هجده سر بریده، بر نیزه ها ندیدی

گفتی که این بلا را، جز عمه ام ندارد

تو بارگاه داری، یار و سپاه داری

این درد با که گویم، زهرا حرم ندارد

تو بازوی ولایی، دُردی کش بلایی

اما ز بار غمها، دستت ورم ندارد

مقدمه حرم حضرت زهرا: اون عالم بزرگوار بعد از آنی که مدتها متوسل شد که قبر گم شده ی حبیبه ی خدارُ با خبر بشه، بهش فرمودند باید مخفی بمانه اما اگه می خوای قبر فاطمه رُ زیارت کنی خدا جاه و جلالش رُ به فاطمه معصومه عطا فرموده، برو قم قبر مطهر فاطمه ی معصومه سلام الله علیهارُ زیارت کن

مقدمه حرم کل اهل بیت: حرم همه اهل بیت رُ یه جا خدا به ما داده، وقتی مشرف به حرم بی بی میشی کأنه همه ی مشاهد مشرفه رُ یکجا زیارت می کنی.

مقدمه شفاعت در مراتب بهشت: «یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه» معناش این نیست فردای قیامت منُ شفاعت کن شفاعت فردای قیامت دست سینه زنای حسینه دست گریه کنای ابی عبدالله است، دست زوارای قبر شش گوشه ی حسینه. اشفعی لنا فی الجنه مقام خاص این بی بیه، یعنی آی شیعه و محب بی بی فاطمه ی معصومه تو بهشت اگه خانم شفاعت کنه در مراتب شفاعت می کنه، یعنی هی به حسین نزدیک تر بشیم، یه جوری بشه همسایه بشیم، یه جوری بشه همخونه بشیم یه جوری بشه آقامونُ بغل بگیریم.

مقدمه راه نشون دادن: خادم حرم بی بی میگه قدیما شبا در حرمُ میبستیم کسی زائر نمی اومد شبا تو حرم بی بی فاطمه ی معصومه، میگه یه شب در عالم روئیا دیدم فاطمه ی معصومه می فرماید: فلانی بلند شو، جانم سیدتی گفت بلند شو برو چراغای این مناره هارُ روشن کن، بلند شدم از خواب، فصل زمستان با خودم گفتم آخه الان که چراغ روشن نمیکنن خواب حجت نیست میگه دوباره دیدم بی بی جانمُ فرمود بلند شو برو اون چراغای مناره ها رُ روشن کن میگه دوباره بلند شدم میگه اعتنا نکردم دوباره خوابیدم برا بار سوم که خوابم برد دیدم بی بی با یه غضبی فرمود مگه با تو نیستم میگه بلند شدم گفتم حتما روئیای صادقه ست، اومدم بالا چراغارُ روشن کردم اومدم پایین خبری نشد تا قبل اذان در حرمُ باز کردیم کنار ضریح ایستاده بودم، دیدم نزدیکای اذان یه عده جمعیتی سر و صورت خاکی معلومه با یه مصیبتی اومدن میگه دیدم اومدن هی دور این ضریح می گردن هی میگن بی بی خونت آباد، بی بی ما تو این سرما گم شده بودیم، چراغای حرمت راهُ به ما نشون داد… حالا برا چی گفتم اینُ؟ میخوام بگم بی بی شب شهادت شما ما اومدیم برا مجلس عزات، اگه میشه یه چراغیم برا این دلای آواره و سرگردون ما روشن کن بی بی، از عاقبت به خیریامون میترسیم بی بی، نکنه یه وقت تو این کوچه پس کوچه های آخرالزمان گم بشیم، برا ما هم راه نشون بده…

مقدمه یزرگترین مصیبت: بزرگترین مصیبت اینا این بود که قدم تو این دنیا گذاشتن و این دنیارُ تحمل کردن. فقط برا اینکه من و تورُ دستگیری کنن اما دستگیری من و تو چقدر براشون خرج برداشت؟ خیلی گرون تموم شد چه استخوانها که شکست، چه خونها که ریخته شد…

روضه نامه: تو تاریخ نوشتن هر خواستگاری میومد در خونش میگفت بابام زندانه بابام آزاد بشه، بعد انقدر چشمش به در موند داغ بابا دید دیگه بعد بابا قرار نگرفت انقدر بعد شهادت باباش گریه کرد شهادت پدر از یه طرف دوری برادر از یه طرف خیلی به امام رضا وابسته بود. این خواهر و برادر از یه مادرن انقدر بیتابی کرد ـ

امام رضا در طوسه فاطمه ی معصومه در مدینه هی نامه می نویسه داداش دلم برات یه ذره شده اجازه میدی منم بیام طوس کنارت باشم؛ حضرت می فرماید معصومه جان جای شما اینجا نیست نه نمی خواد بیای. آخرین نامه جواب اومد معصومه جان بیا خواهرم. انقده خانوم خوشحال شد شبونه فرمود بارُ ببندید می خوام برم دیدن داداشم…

عزت و احترام در قم: انقده تو این قم احترام کردن بی بی رُ ، زنهای اشراف و بزرگان قم کمر به خدمتش بستن کسانی که خودشون خدمتکار تو خونه داشتن به خدمتکاری بی بی آمدن، اینم یه خواهر امامه زینبم یه خواهر امامه…

17 روز در قم: هیفده روز تو این شهر زنده بود یه روز دورش خالی نشد، مرتب علویه ها سادات شیعه ها میومدن عیادت بی بی تو این هیفده روز همه سنگ تموم گذاشتن عیادت دختر موسی بن جعفر، سوال من اینه مگه مادرما دختر پیغمبر نبود؟ کیا عیادتش رفتن؟ اینجا عیادت بی بی علویه ها زنهای محارم و سادات رفتن اما مدینه شنیدم دو نفر رفتن عیادت مادر ما بی بی گفت یه پرده بکشید من اینارُ نبینم. کیا رفتن عیادت؟ اومدن نشستن اینطرف بی بی صدا زد فضه بیا صورتمُ از اینا برگردون، نمی تونست خودش سرشُ برگردونه

روضه خبر شهادت امام رضا: بعضیا میگن خانم فاطمه ی معص

متن مجلس روضه چهارم:

دخترم “فاطمه معصومه” بريد دنبال قبر من نگرديد، با عزت و احترام وارد شد «چيه كجا مي‌خواي بري» اين داستان قبلاً هم تكرار شده، يه شهر ديگه سراغ دارم مثل قم آذين بستن، مثل قم مردم جمع شدند، مثل قم زنها هلهله ‌كردن، مثل قم دروازه‌هاي شهر آدم ايستاد، اما يه فرقهايي داشت، آه تو قم رو پشت بومها گل بردن تو شام رو پشت بونها سنگ بردن، نه گل هم بردن، گل هم بردن، اينقدر از اون بالا گل آتيش مي‌ريختن، امان از دل زينب واي …

مجلس روضه حضرت معصومه(س)

دخت موسي كه بود سينة قم سينايش

خاك آن طور دل از تربت روح افزايش

بعد صديقه كبري كه بر او باد سلام

نه عجب خوانم اگر فاطمه زهرايش

يازده حجت حق راحرم پاك اينجاست

زهي از اين حرمُ و مرتبه والايش

خلق گردند شب و روز به دور كعبه

كعبه را طوف به دور حرم زيبايش

كيست‌اين دخترتوحيدبدين جاه وجلال

كه پدر گفت فدايش بشود بابايش

شاعر: استاد غلامرضا سازگار

آنكه زهجران رضا در به در

روز و شب عاشقي‌اش در سفر

خواب شبش ذكر نماز شب است

حضرت معصومه همان زينب است

هر دو زهجران برادر غمين

اين به سفر آن شده محمل نشين

بر سر اين ريخته عطر و گلاب

آن زجفا رفته به بزم شراب

اومده يه برگه پر از سئوال از شهر خودش، در خانه آقا “موسي بن جعفر” در زد، آقا بيرون شهره، چند روز ديگه نمي¬ياد، خانم “معصومه” فرمود: «كارت چيه مرد؟» عرضه داشت: «بي بي جان من سؤالاتي دارم.» «اين چند روز وايسادي سؤال داري بده من برگه رو» برگه رو دادن به بي بي جواب همه رو نوشتن كريمه اهل بيت، نامه رو دادن به اين مرد، داشت از شهر بيرون مي¬رفت رسيد به “امام كاظم”، «آقاجان هرچي وايسادم نيومدي، سؤالاتي داشتم، آخرش دختر خانومتون بي‌بي‌ام زحمت كشيد جواب نوشت.» آقا فرمود: «ببينم نامتُ چه جوابي داده» سؤالهاي فقهي همچنين كه نگاه كرد تا اون آخر صفحه نگاه كرد، هي هر سئوالُ مي¬خوند، جوابُ مي‌خوند مي-گفت: «باباش فداش بشه.»

روزهاي آخر، شونزده، هفده روز پيش نزديكيهاي ساوه بي بي كسالت پيدا كردن و اون ماجراي حراميان و اومدن گفتن: «بي بي جان قم نزديكي ماست همه دوست دارن شما بري قم خانم جان اگه صلاح بدونيد شما صاحب اختياري هر چي شما بگيد.» خانم فرمودند: «پس بريم طرف قم.» غوغا شد قم.

بعضي¬ها دلشون زود تر رفته اونجايي كه من مي¬خوام برم.

اين دختر امام، اونم دختر امام، اين خواهر امام اونم خواهر امام، اين عمه امام اونم عمه امام،

لحظه آخر، ديدن يه نامه‌اي يه كاغذي در دست مبارك بي بي، محكم چسبيده اين نامه رو، وقتي آروم آروم دستش و باز كردن ديدن نامه امام رضا تو دستشِ (مي‌خوام ببرمت كربلاها) همون نامه‌اي كه نوشته: «معصومه جان من نمي‌تونم بيام، تو يه سر به برادر بزن …»

آه، زينبم يادگاري دستش بود هي زير لب داره مي‌گه: «حسين.» آري مردم قم استقبال شاياني كردن، انقدر گل آوردن، انقدر قربوني آوردن، شهرُ آذين بستن اما هر كي پرسيد گفتن: «مگه نمي‌دوني خواهر امام رضا داره مياد؟» اما بميرم بيرون دروازه ساعات، آخ ناموس خدا، آي آي آي.

اين بچه‌ها گرسنه بودن، براي اين نامردا غذاهاي معطر مي‌آوردن لابه لاي اين بچه‌ها يه دختر سه ساله است حسين، حسين، حسين.

عين عمه جانش بلا ديد، هفده نفر از بني هاشم و مقابل چشم مبارك خانم معصومه كشتن و سر بريدن، خانم مريض شد، عرض كردن: «خانم جان شهري در اين نزديكيِ نامش قم، اگه دستور بدين، خيلي محب شما و اهل بيتن، تشريف ببريد قم» خانم فرمود: قم و مي‌شناسه روايت شنيده، مگه امام صادق نفرمود: «ولَنا حَرَماً و هُو قم،» حرم تمام ما اهل بيت قم، «سَتُدْفَنُ فيها اِمرَأةٌ مِنْ وُلْدِي إسْمُها فاطمه، مَنْ زارَها وجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة.» دختري از من در قم دفن مي‌شه اسمش فاطمه است هر كي زيارتش كنه بهشت برش واجب مي‌شه» ياد حديث جدش افتاد فرمود: «بريم قم.» پيش قراولها رفتن، داد مي‌زدن تو اين كوچه‌ها: «مردم قم چه نشستيد بخت و اقبال بهتون رو كرده، مردم قم پاشيد گل و شيريني بدين، خواهر امام رضا داره مياد.» مردم قم هر كي قربوني مي‌خواد بده بياره. مردا همه دروازه شهر ايستادن يه عده جلوتر؛ جمعيتي اومد از قم و اطراف، زنها روي بامها هلهله مي‌كردن، هر كي مي‌گفت: «چه خبره؟» مي‌گفت: «مگه نمي‌دوني دختر “موسي بن جعفر” داره مياد، خواهر “امام رضا” مي‌خواد بياد پيش ما بمونه.» ديدن ماشاءالله با چه جلال و جبروتي محملي از نور داره مياد، همه مي‌گن: «الله اكبر، فاطمه داره مياد» محملُ گل باران كردن بوي گل و گلاب همه جا رو گرفت.

بنا به دستور خود بي بي در خانه “موسي بن خزرج” محمل ايستاد، همه مردها از كوچه رفتن بيرون، تمام زنهاي مجلله و زنهاي مُتِدَيِّنه همه، چاكر و نوكر ايستادن، كنيزها ايستادن، ناقه زانو زد، همچين پاگذاشت آرام روي زمين سكينه خاطري به وجود و دل تمام اهل قم داد، تا پا اومد رو زمين يه هو صدا زدن: «صلوات بفرستين.» با چه مشغله‌اي دختر “موسي بن جعفر” مي‌خوان ببرن داخل خونه، خوب مردم مي‌ريزن دورش، چندين نفر دورش رو گرفتن خانم كسالت دارن برين كنار همه ايستادن هي نگاه مي‌كنن: «خانم جان منزل ما ميائين» قربوني اُوردن بكشن، بي بي فرمود: «اين كارُ نكنيد.» با يَك عزت و احترامي خواهر “امام رضا” اومد تو قم، آقا در مثل مناقشه نيست، چطور شد امام اومد، چقدر شلوغ بود، حالا دختر “موسي بن جعفر” عمه جان همين “امام خميني” ما، كسي كه “حضرت زهرا”ست برا ما، خود بي بي فرمود، هر چي از من مي‌خوايد سر قبر

مثنوی مرثیه حضرت معصومه (س)

روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها میشود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور وبرم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت
…من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشّاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید…
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سال ها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود، خدایا شکرت
هر چه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آن قدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
بنویسید سری بر سر نی جا می کرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا می کرد

شاعر: علی اکبر لطیفیان

غزل مرثیه اول شهادت حضرت معصومه(سلام الله علیها)

قم کجا شام کجا عزت و دشنام کجا

گل اکرام کجا سنگ لب بام کجا

یاری یار کجا بارش آزار کجا

لطف ایام کجا رنجش و آلام کجا

من گرفتار شدم عمه گرفتار ولی

دل آرام کجا هلهله عام کجا

من اسیر غم یار عمه اسیر غم یار

درک آلام کجا خنده حُکام کجا

من شدم ناقه نشین عمه شده ناقه نشین

محمل بسته کجا ناقه بی بام کجا

من چنان عمه خود داغ برادر دیدم

داغ اقوام کجا تهمت بدنام کجا

فرصت آل کجا کندن خلخال کجا

آل اسلام کجا سیلی و دشنام کجا

عنبر و عود کجا آتش نمرود کجا

تن تبدار کجا شعله به اندام کجا

معجر پاره کجا دختر آواره کجا

وحشت طفل کجا حمله به ایتام کجا

سرکجا سنگ کجا کوفه گل رنگ کجا

نیزه جنگ کجا خنجر گلفام کجا

شاعر: محمود ژولیده

غزل مرثیه دوم شهادت حضرت معصومه(سلام الله علیها)

در سردسیر شهر دل روح بهاری

در شوره زار سینه من چشمه ساری

می خواهی امشب بر کویر دیدگانم

با روضه هایت باغی از شبنم بکاری

سهم تو از ارث پدر خون جگر بود

از کودکی در ماتم او سوگواری

منزل به منزل در پی دلدار رفتی

در دشت های عاشقی محمل سواری

داغ عزیزانت بلای جانتان شد

تو زخمی تیغ جفای روزگاری

تا مقصدت مشهد ، دگر راهی نمانده

ای کاش میشد اندکی طاقت بیاری

می سوختی در آتش تب، بین بستر

دلخسته راضی به رضای کردگاری

باید بیاید دلبرت ، باید بیاید

در آخرین ساعات هم امیدواری

چشمان اشک آلوده ات را تا دم مرگ

یک لحظه هم از درب حجره برنداری

نام رضا از روی لبهایت نیفتد

با اینکه رو به قبله و در احتضاری

تو یادگار دلبرت را مثل زینب

با گریه روی سینه ی خود می فشاری

دیگر مخور غم ، چوت سرت را ای کریمه

بر دامن زهرای اطهر می گذاری

وحید قاسمی

غزل مرثیه سوم شهادت حضرت معصومه(سلام الله علیها)

ای بانوی کریمه، دل با تو غم ندارد

جود و کرامت تو، حد و رقم ندارد

از کوی تو گدایی ، بر عالمی خدایی

صدها هزار حاتم، چون تو کرم ندارد

نور محبت تو، در سینه هاست روشن

حب ولایت تو، هرگز عدم ندارد

ای بانوی شفیعه، وی رتبه ات رفیعه

عالم سراغ ، چون تو، در جام جم ندارد

از جای جای خاکت، پیداست نور پاکت

جبریل بی اجازه، حق قدم ندارد

ای فخر آل طاها ، بابات شد فَداها

کز بانوان قرآن ، شأن تو کم ندارد

هرگز به کوی ماتم، در بانوان عالم

کس چون تو بعد زینب، در کف عَلَم ندارد

هر چند همچو زینب، شد روز روشنت شب

اما دلت چو عمه، رنج و الم ندارد

ای در مسیر قرآن، دیدی ستم فراوان

با تو کمی جسارت، دست ستم ندارد

زینب چنان تو در قم، با ازدحام مردم

از زمره ی مراجع ، هرگز خَدم ندارد

تو حرمتت به جا بود، بی حرمتی کجا بود ؟

کوفی که احترامِ، هر محترم ندارد

تو بی کفن ندیدی، حرمت شکن ندیدی

بی شک برادر تو، دست قلم ندارد

در شام، سروِ زهرا، خم شد ز بار غمها

آن سان که بید مجنون، این قدّ خم ندارد

هجده سر بریده، بر نیزه ها ندیدی

گفتی که این بلا را، جز عمه ام ندارد

با کوله بار غربت، رفتی دیار غربت

جز راه عشق و ایثار، این پیچ و خم ندارد

از کوی فاطمیه، تا تلّ زینبیه

جز حرمت حریمت، دل همّ و غم ندارد

تو بارگاه داری، یار و سپاه داری

این درد با که گویم، زهرا حرم ندارد

تو بازوی ولایی، دُردی کش بلایی

اما ز بار غمها، دستت ورم ندارد

تو خواهر رضایی، فرمانبر رضایی

در طاعتت ز رهبر، یک ذره کم ندارد

محمود ژولیده

شعر مدح و غزل حضرت معصومه (س)

سلام بر تو که اسطوره ی حجاب شدی

جواب های سؤالات بی جواب شدی

به خاک کشور ایران دو نور تابان شد

رضا چو شمس شموس و تو آفتاب شدی

برای یاری دین و امام عصر خودت

شبیه عمه ی خود پای در رکاب شدی

ز بس که دست کریمت گره گشایی کرد

برای نام کریمه تو انتخاب شدی

برای شأن تو این واژه تا ابد کافی ست

رضا حسین شد و زینبش حساب شدی

خدا کند بنویسی مرا به نوکری ات

تو دختری ولی عالم فدای مادری ات

نگاه مرحمتی کن به این گدا بی بی

بده به حق رضا حاجت مرا بی بی

قسم به جان خودم جبرئیل می میرد

اگر که پر نزند دور این سرا بی بی

پی زیارت زهرا به قم سفر نکنم

بگو کجا بروم من بگو کجا بی بی

غمی که سوخت دلت را شرار زهر نبود

تو از دیار خود افتاده ای جدا بی بی

تو آمدی که انیس دل رضا بشوی

توآمدی که در ایران بزرگ ما بشوی

شاعر: مهدی نظری

غزل در مدح حضرت معصومه (س)

صحن های حرمت وادی طورند همه

خادمانت ملک و مریم و حورند همه

پدرت نور خودت نور حریمت نور است

خاندانت ز ازل منشاء نورند همه

خشت خشت حرمت پنجره فولاد است

سنگ های حرمت سنگ صبورند همه

میرزای قمی و میرزجوادآقا ها

از مَلَک برتر و در پیش تو مورند همه

گره ای نیست که با یک نظرت وا نشود

زائرانت چقدر غرق سرورند همه

غیر شب هیچ کسی پشت به خورشید نکرد

منکران تو یقینا همه کورند همه

جمکرانی شده هرکس که به قم آمده است..

اهل قم منتظر وقت ظهورند همه

شاعر: حسین ایزدی

متن اشعار روضه شهادت حضرت فاطمه معصومه (س)
یا فاطمه معصومه سلام الله علیها

پایان متن اشعار روضه شهادت حضرت فاطمه معصومه (س)، شما میتوانید به سایر مقالات و نوشته ها با کلیک کردن روی اینجا دیدن کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا