تفسیر مناجات شعبانیه حاج مهدی سماواتی
بسم الله الرحمن الرحیم
- وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیرِکَ زیادَتی وَ نَقصی وَ نَفعی وَ ضَری ، الهی إن حَرَمتنی فَمَن ذَالذی یَرزُقُنی :
دیگه شبهای آخر ماه شعبانه، چند شبه داریم میایم، تو رو میخونیم مولاجان، خدای من نفع و ضررم ، کم و زیادم همه دست توئه خدا ، اگه تو محرومم کنی کی به من روزی میده مولاجان ؟؟!
- وَإن خَذَلتَنی فَمَن ذَالذی یَنصُرُنی :
اگه تو خوارم کنی کی کمکم میکنه ؟؟
- وَ إن کانَ قَددَنا أجَلی وَ لَم یُدنِنی مِنکَ عَمَلی، فَقَد جَعَلتُ الاقرارَ باالذَنبِ إلَیکَ وَسیلَتی :
اگه اجلم نزدیکه ، کاری نکردم به تو نزدیک بشم، اقرار به گناهم رو وسیله قرار میدم خدا ، کم ترین کاری که ازم برمیاد اینه !! مولای من، من همونیم که نافرمانی کرده، من همونیم که به مولاش جرئت پیدا کرده، من همونیم که گناه کردم!! عین خیالم نبوده مولاجان !! از تو حیا نکردم، خجالت نکشیدم، اونقدر که دل مُرده شدم، مولای من، تو منو میدیدی، می شنیدی اما من از تو غافل بودم مولا جانم :
بودم پیِ گناهُ تو چون سایه بر سرم عمری بُوَد خجالت این کار میکشم
خلاصه کنم هرچی تو به من خوبی کردی من بدی کردم ، هرچه وسایل رو فراهم کردی بیام با تو دوست بشم من نافرمانی کردم، من رومو از تو برگردوندم، تو هی منو صدا زدی خدا ، گفتی بیا اما نیومدم! اما امشب یه طور دیگری دلم رو عوض کردی ، تو خونت نشوندی ، اجازم دادی مولا جانم، بهم فهموندی بد کردم، از کرده هام پشیمانم مولای من !
- الهی قَد سَتَرتَ عَلَیَ ذُنوبا فِی الدُنیا وَ أنأ أحوَجُ إلی سَترِها عَلَیَ مِنکَ فِی الاُخری :
تو دنیا آبروم رو نبردی ، پرده از عملم کنار نزدی خدا، من به این پرده پوشی تو قیامت محتاج ترم مولای من
- الهی لا تَرُدَ حاجَتی وَ لا تُخَیِب طَمَعی وَ لا تَقطَع مِنکَ رَجائی وَ أملی :
حاجتم رو رد نکن، ناامیدم نکن مولای من
- الهی لَو أرَدتَ هَوانی لَم تَهدِنی :
اگه میخواستی خوارم کنی راهنمائیم نمیکردی ! تو خونت راهم نمی دادی خدا !
- وَ لَو أرَدتَ فَضیحَتی لَم تُعافِنی :
یقین دارم ، اگه میخواستی مفتضحم کنی سلامتی بهم نمیدادی مولا جانم
- الهی إن أخَذتَنی بِجرمی أخَذتُکَ بِعَفوِک ، وَ إن أخَذتَنی بِذُنوبی أخَذتُکَ بِمَغفِرَتِک :
مگه میشه خدا رو به عفوش بگیری عفو نکنه ؟؟! مگه میشه خدا رو به مغفرتش بگیری نیامرزه ؟؟! از کریم دوره ! مولای من ؟ اگه من رو به جرمم بگیری منم تو رو به عفوت میگیرم ، اگه به گناهانم مواخذم کنی منم تو رو به مغفرتت میگیرم خدا ، یعنی اگه بگی آخه تو چنین و چنان کردی میگم خدا نفهمیدم ، اما تو هم غفوری : مولایَ یا مولای أنتَ الغَفور وَ أناالمُذنِب وَ هَل یَرحَمُ المُذنِبَ الا الغَفور … ماه رمضون داره میاد خدا ، مهمونی داره شروع میشه مولای من ، تو که دوست نداری من با این آلودگیهام تو مهمونیت بیام ؟! تو که می دونی خجالت میکشم مولای من !
- إلهی کَیفَ أنقَلِبُ مِن عِندِکَ بالخَیبهِ مَحروما :
راضی میشی من با این آلودگیهام برگردم خدا ؟؟!
- الهی وَقَد أفنَیتُ عُمری فی شِرَهِ السَهوِ عَنک :
عمرم رو در غفلت از تو سپری کردم خدا
- وَ أبلَیتُ شَبابی فی سَکرَهِ التَباعُدِ مِنک :
جوونیم هم در مستی دوری از تو از بین بردم خدا
- الهی فَلَم أستَیقِظ أیامَ اغتِراری بِک :
اون روزهایی که مغرور بودم به کرم تو بیدار نشدم خدا ، راهی رو می رفتم که نباید
- الهی أنا عَبدٌ أتَنَصَلُ إلَیکَ مِما کُنتُ اُواجِهُکَ بِهِ مِن قِلَهِ استِحیایی مِن نَظَرِک :
خودم رو کشوندم با آلودگیهام درب خانه تو ، با بی حیائیم با تو رو به رو شدم ، سرم رو به زیر انداختم از خجالت ، دستم رو به گدایی طرفت بلند کردم ، اگه بپرسی چی میخوای ؟؟ میگم : وَ أطلُبُ العَفوَ مِنک … منو عفو کن خدا ، اومدم بگم ببخشی نفهمیدم خدا … إذِ العَفوُ نَعتٌ لِکَرَمِک … خدا عفو کردن نمایش کرم توئه مولاجان، عفو کن کرمت رو نشون بده خدا
- الهی لَم یَکُن لی حَولٌ فَاَنتَقِلَ بِهِ عَن مَعصیَتِک إلا فی وَقتٍ أیقَظتَنی لِمَحَبَتِک :
توان ندارم، نیرو ندارم ، حول و قوهای ندارم وقتی موردی پیش میاد معصیت نکنم، رومو برگردونم، مگر وقتی که تو برای دوستی با خودت دلم رو بیدار کنی، هر وقت دلم رو بیدار کردی تونستم رومو برگردونم، یعنی اگه نکردم به عنایت و محبت و لطف تو بوده خدا ، مولای من ، چی میشه دلم رو همیشه برای دوستیت بیدار نگه داری خدا !!
- وَ کَما أرَدتَ أن أکونَ کُنت :
طوری بشم که تو میخوای مولای من
- الهی اُنظر إلَیَ نَظَرَ مَن نادَیتَهُ فَأجابَک، وَاستَعمَلتَهُ بِمَعونَتِکَ فَأطاعَک :
ناراضی نگام نکن، غضب آلوده نگام نکن، یه طوری نگاهم کن مثل نگاه به کسی که او رو صداش زدی و جوابتُ داده ، مثل کسی که ازش راضی هستی بهم نظاره کن مولای من
- الهی هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُه :
میشه یه دلی بهم بدی مالامال از شوق به تو باشه خدا ؟؟ بلکه به تو نزدیکم کنه …
- وَ مَن أقبَلتَ عَلَیهِ غَیرُ مَملوک :
خوش به حال اونی که خدا این چند شبه بهش رو کرده ، معنای این جمله اینه : خدا هرکسی که تو بهش رو کنی دیگه بنده غیر تو نمیشه مولای من
- یا الهی فَلا تُخَیِب ظَنی مِن رَحمَتِک :
هیچ کدوممون با شک و شبهه اینجا نیومدیم ، با یاس و ناامیدی اینجا ننشستیم خدا ، هممون گمانمون اینه اگه صادقانه بیایم توبه کنیم به محضی که بگیم العفو ، تو میپذیری مولاجانم
- فَلا تَجعَلنی مِمَن صَرَفتَ عَنهُ وَجهَک :
امشب یه کسی رو واسطه قرار دادیم که خدا روشو ازتون برنمی گردونه ، فداش بشم باب الحوائجه ! مگه نبود برای عرض حاجت رفتن تو حرمش ، به ملائکه فرمود برید حاجت این بنده خدا رو بگیرید از رسول خدا، اومد خبر داد گفت فرمودن فرصتش تمامه، باید از این دنیا بره ، فرموده باشد یا لقب باب الحوائجی رو از روی من بردارید یا هرکی درب خونم میاد جوابش رو بدید ، ناامیدش نکنید، آخه طعمه ناامیدی رو چشیده ! دست راستش رو قطع کردن، به یه امیدی بند مشک رو به دوش چپش داد ، دست چپش هم قطع کردن امیدوارانه بند مشک رو به دندان گرفت، تا دید باران تیر داره میاد با دست بریده خودش رو روی مشک انداخت ، بدنش رو سپر تیرها قرار داد، اونقد تیر به نازنین بدنش زدن اما خوشحال بود مشک آب سالمه ، بمیرم از اون وقتی که دید تیر به مشک خورده، آبها روی زمین داره میریزه . خدایا به ناامیدی اباالفضل احدی از ما رو نا امید از درب خونت برنگردان
- فاصفَح عَنی بِحُسنِ تَوَکُلی عَلَیک :
اگر خطاهام منو از چشم تو انداخته ، امشب دیگه چشم پوشی کن خدا، به خاطر حُسن توکل و اعتمادی که به تو دارم مولای من ، چشم پوشی کن به چشم تیر خورده اباالفضل ، فَاصفح عَنی
- وَ أن تَجعَلَنی مِمَن یُدیمُ ذِکرَک وَ لا یَنقُضُ عَهدَک ، وَ لا یَغفُلُ عَن شُکرِک ، وَ لا یَستَخِفُ بِامرِک :
خدایا به مقام ابالفضل علیه السلام ، منو از اونهایی قرار بده که همیشه به یاد تواند، پیمان تو رو نمیشکنن ، از شکر نعمت های تو غافل نمیشن، اوامر تو رو خفیف و سبک نمیگیرن.