دوره متوسطه / شعرو روضه حضرت زهرا (س) – دخت رسول و این همه خونین جگر چرا


 

سبک مجلسی 7 شعر و روضه

 

دخت رسول و اینهمه خونین جگر چرا
فُلْک نجات و غرقۀ بحر خطر چرا
نُه سال خانه داری و صدسال دردوداغ
یک مادر جوان و خمیده کمر چرا
مسجد کنار خانه و زهرا به درد و رنج
می رفت بر زیارت قبر پدر چرا
با داعی صحابی خیرالبشر بگو
چندین جفا به دختر خیرالبشر چرا
گــیــرم کــه بــود بُغــض علی در نهاد تو
ســیــلی زدن بــه صورت زهرا دگر چرا

 

اومد خدمت امام صادق. فرمود: «فالنی کجا بودی، مدتی نیستی دلم برات تنگ شده بود.» عرض کرد: «یابن رسول الله درگیر تولد فرزندی بودم، خدا بهم بچه ای عنایت کرده.» فرمود: «چیه ؟» عرض کرد: «دختره». فرمود: «به به! برکت خانه است، نعمت و رحمتالهی است. بگو ببینم اسمش ُ چی گذاشتی؟» عرض کرد: «یابن رسول الله! اسمش رو فاطمه گذاشتم.» تا گفت فاطمه، آقا تمام قد بلند شد، دستهاش ُ روی سر گذاشت. سه بار صدا زد: «آه. آه! بعد چنان گریه می کرد بدنش می لرزید .»
عرض کرد: «یابن رسول الله! مگه بد کاری کردم اسم دخترم ُ فاطمه گذاشتم.» فرمود: «نه خوب اسمی رو دخترت گذاشتی، اما مواظب باش یه موقع سیلی بهش نزنی.»
سیلی زدی به مادر و دستت شکسته باد
ســیــلی زدن مــقــابــل چــشم پسر چرا
فردای دفن بی بی ، برخورد کرد، دومی (لعنة الله علیه) تو کوچه به مقداد. گفت:« آی مقداد مگه نمیآی بریم تشییع جنازه فاطمه.» گفت: «ای خبیث! دیشب بدن فاطمه رو دفن کردیم.» تا این حرف ُ زد چنان سیلی به صورت مقداد زد . مقداد افتاد روی زمین . این مرد قوی جنگ آور همین طور که رو زمین افتاده بود؛ گفت: «آی عمر! یه سؤال ازت دارم؛ بگو ببینم آیا با همین دست تو صورت زهرا زدی؟»

 

بانوای : حاج مرتضی طاهری

 

سبک قبلی در دوره متوسطه ، شعر و روضه(اگر چو لاله دلی داغدار دارم من) – سبک بعدی در دوره متوسطه ، شعر و روضه(در شب عاشور گفتم یاور و انصار را)

دکمه بازگشت به بالا