متن اشعار برای روضه های کوچه بنی هاشم و شهادت حضرت زهرا (س)
به مناسبت شروع ایام فاطمیه اول
متن اشعار برای روضه های کوچه بنی هاشم و شهادت حضرت زهرا (س)
اشعار مثنوی مرثیه ای، غزل مناجاتی و غزل مرثیه ای
مثنوی مرثیه حضرت زهرا(س) ـ کوچه
آي سادات بن الزهرا مدد
مادري افتاده است از پا مدد
آي شيعه روضه هاي كوچه را
حس كن از يك روضه خوان آشنا
لمس كن اوج مصيبت را كمي
سركش از درياي اين ماتم نمي
تاكنون بغضي شكسته ديده اي
مادري از پا نشسته ديده اي
تاكنون سر نهفته داشتي
ماجراهاي نگفته داشتي
تاكنون درياي ماتم ديده اي
مادرت را با قد خم ديده اي
داشتي در سينه آهي دردناك
مادرت را ديده اي بر روي خاك
تاكنون بودي عصاي مادرت
از مصيبت خاك ريزي بر سرت
مادرت را سوي خانه برده اي
گوشواره دانه دانه برده اي
ديده ها از اشك و خون پر ديده اي
خاك كوچه روي چادر ديده اي
تاكنون لاجرعه از غم خورده اي
تاكنون سيلي محکم خورده اي
غزل مناجات اول مجلس ـ کوچه
مادر نمی شود که برایم دعا کنی
درد مرا به دست طبیبت دوا کنی
یا اینکه یک سحر به قنوت نماز شب
یادی ازین اسیر قدیم شما کنی
این دستهای خالی و خسته دخیل توست
یعنی نمی شودکه به من هم عطا کنی
روزی به جای دانة گندم، دل مرا
در سنگ آسیای غمت جابه جا کنی
عمری اسیر کوچه تنگی شدیم تا
ما را به روی چادر خاکیت جا کنی
شاعر: علیرضا لک
شما در حال خواندن “متن اشعار برای روضه های کوچه بنی هاشم و شهادت حضرت زهرا (س)” در سایت مجمع ادبی مذهبی یاس کبود هستید لطفاً از “مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام” هم دیدن کنید.
غزل مرثیه ـ روز شهادت
آرامتر بگذار بربالش سرم را
بگذار بگذارم به هم پلک ترم را
پنهان کن از چشم تمام غنچه هایم
خون لاله های سرخ باغ بسترم را
آنقدر می لرزم که حتی با نگاهت
حس می کنی ضعف شدید پیکرم را
شستم تمام زخمهایم را که امشب
کمتر بیندازم به زحمت شوهرم را
هنگام کوچ است و ندارم بال پرواز
از دست دادم پشت در بال و پرم را
دستی چنان آتش به جانم زد که باید
در کوچه ها پیدا کنی خاکسترم را
این چند برگ روزهای آخرم سوخت
باید بسوزی تا بخوانی دفترم را
اسما بکش چادر نمازم را به رویم
دیگر ز بالش برنمی دارم سرم را
شاعر: محسن عرب خالقی