مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام
مقاله علمی و پژوهشی اسلام شیعی
مقاله مطالعه بینامتنی از شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام
نویسندگان، محققان و پژوهشگران:
محمدرضا شاهرودی[1]
محمد فراهانی[2]
چکيده مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام
بینامتنی شخصیت ها، یکی از اقسام پدیدة نوظهور بینامتنیت، یافتة قرن بیستم، کاشف بسامد ذکر نام اشخاص، میان متن ها با نگرشی نوین است که طی آن می توان به شناختی عمیق از نقش و جایگاه شخصیت ها در منظومة فکری نویسندگان متون و قائلین سخنان دست یافت. در میان مردان جلیل القدری که امام حسین(ع) را یاری و خون عزیز خویش را نثار نهضت الهی او کردند، حبیب بن مظاهر، زعیم الاسدیین، به سبب جایگاه والا نزد اهل بیت(ع) از جهت قوت ایمان و تقوا، وسعت علم، مجاهدت، وثاقت، عبادت، شجاعت، سخاوت، عزت و نهایتا شهادت، سهم بسزایی از بینامتنی شخصیت ها در سخنان امام حسین(ع) را داراست که احصای آن راهشگای شناخت دقیقتر و عمیقتر از این صحابی شریف اهل بیت(ع) و به تبع آن معرفت صحیح نهضت حسینی خواهد بود. در پژوهش حاضر قصد آن است که بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر به همراه کشف رابطة بین متون حاضر و غایب، در سخنان اباعبدالله الحسین(ع) در نهضت عاشورا بحث و بررسی شود و نقش او در حماسة عاشورا با احصای تعابیر امام(ع) خطاب به ایشان تبیین گردد.
1. مقدمه مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام
با تمامی تاکید و اهتمام بزرگان دین نسبت به اعتصام توأمان به ثقلین[3] و گره خوردگی تکامل بشریت به تأسی از آن ها، امت چنانکه باید به اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) تمسک نجستند و پس از رحلت رسول خدا(ص)، با منع کتابت حدیث، و سپس تهدید، ارعاب و گاهی قتل راویانِ احادیث معصومین(ع) توسط امویان، تلاش گسترده ای در محو آثار ائمة اهل بیت(ع) صورت گرفت، تا جایی که از کسانی چون ابوهریره که مدت کوتاهی رسول خدا(ص) را درک کردند، در جوامع حدیثی قریب به 5374 حدیث نقل شد[4](سیوطی، 1420: 379) لکن از شخصیتی چون امام حسین (ع) در مجامع روایی روایات زیادی دیده نمی شود، تا جاییکه از آن حضرت در دوران ده ساله امامتشان هیچ حدیث فقهی که راویان از ایشان روایت کرده باشند نقل نشده است[5](طباطبایی، 1387: 2، 248). با این حال اصحاب و فرزندان امام(ع)، خصوصا امام سجاد(ع)، سخنان آن حضرت را ثبت و روایت کردند و جایگاه ویژه حضرت سیدالشهداء(ع) بین فِرَق و مذاهب، زمینه را برای گسترش احادیث ایشان در قالب خطبه ها، نامه ها، اشعار و… فراهم ساخت و هم اکنون گنجینه گرانبهایی از سخنان امام(ع) که صحیح ترین و دقیقترین منبع شناخت روح مکتب حسینی، هویت قیام عاشورا و شخصیت های اثر گذار در این حماسه است و اصلاح گران بزرگ جوامع بشری بهره های فراوانی از آن برده اند؛ در اختیار ماست و با تحقیق، تدقیق و تطبیق این سخنان، می توان حوادث صدر اسلام را تبیین و تحلیل کرد و در عین حال هرگونه تحریف لفظی و معنوی از نهضت حسینی و واقعه عاشورا را زدود.
در میان سخنان امام حسین(ع) ذکر نام شخصیت های مثبت و منفی حاضر در صحنه قیام به چشم می خورد که احصاء و بررسی این شخصیت ها، نقش آن ها را در نهضت حسینی برای تحلیل دقیقتر حماسة عاشورا مشخص می کند. حبیب بن مظاهر، عالم علم منایا و بلایا، قرین میثم تمار و رشید هجری، فقیه و محدث صدوق، عارف و مخلص به ولایت اهل بیت(ع)، حافظ قرآن، شخصیت اثرگذار در حماسه عاشورا، از صحابی رسول خدا(ص)[6](سماوی، 1377: 100)، امیرالمؤمنین(ع)(همان، 101)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)(طوسی، 1415: 60) است که در جنگ های امیرالمؤمنین(ع) شرکت داشت. بررسی بینامتنی سخنان امام حسین(ع) درباره سید و شیخ بنی اسد، ما را در شناخت دقیقتر نهضت حسینی یاری می رساند و همچنین راه گشای سالکان طریق سیدالشهداء(ع) در مسیر تقرب الی الله خواهد بود.
ادبیات نظری پژوهش
2-1 بینامتنیّت
بینامتنیّت[7] یا «در هم تنیدگی متون»، نظریه ابداعی ژولیا کریستوای فرانوسوی[8] در سال 1966میلادی، حاصل رویکرد نقد متن محور است. برای این اصطلاح در زبان عربی، قریب به بیست عنوان ذکر شده که بین آن ها عبارت «تناص» بیش از تعابیر دیگر شهرت یافته است. اگرچه بینامتنیّت به زعم برخی از صاحبنظران با اصطلاحاتی چون: تضمین، اقتباس، تلمیح و… نوعی ترادف دارد(عزام، 1387: 2)، ولی به این جهت که اصطلاحاتی از این دست، ناظر بر روابط ظاهری میان متون به شکلی سنتی هستند و در آن ها بخش پنهان این رابطه ها مورد تدقیق و تحقیق قرار نمی گیرد و در بینامتنیّت کشف روابط گسترده و پنهان متون، تأثیر و تأثرها، اهداف و چرایی ها و… مورد اعتناست(شاهرخی، صادقی، سنگری، 1397: 4)؛ می توان اقتباس، تلمیح، تضمین و… را از زیرمجموعه های بینامتنیّت، دانست. طبق این نظریه، متون در تعامل با متون معاصر و ماقبل خود شکل پیدا می کنند، از این رو عنوان بینامتنیّت، ناظر بر تداخل یا تکرار متون گذشته یا معاصر، با هدف انکشاف نشانه های متقن، برای درک و فهم بهتر و عمیقتر، در متون آینده است. این اصطلاح ناظر بر توصیف متونی است که در نقل قول ها، استشهادها، تلمیحات، تضمین ها و… ربط و پیوندهای آشکار و یا پنهانی یافته اند. «بینامتنی در ساده ترین حالتش به این معناست که متنی از متون و افکار گذشتة دیگران چه خودآگاه چه ناخود آگاه تضمین و اقتباس گردد؛ به گونه ای که این متون و اندیشه ها در متن اصلی ذوب شود و متنی جدید و کامل عرضه گردد»(خزعلی، 1430: 64).
2-2 روابط بینامتنی
در بینامتنی روابط شکلی و معنایی بین متون بررسی می شود که در حوزة نقد متن از مباحث حساس و جدی به شمار می آید؛ چه اینکه به واسطه آن فهم صحیح متن صورت می گیرد. بر اساس تقسیم بندی محمد بنیس، ارکان اساسی بینامتنیّت شامل: متن پنهان، متن حاضر و مهمترین رکن، یعنی روابط بینامتنی است که به معنای احاله یا سرایت لفظ یا معنا، از متن غائب به متن حاضر است. این باز آفرینی به سه قاعدة نفی جزئی، نفی متوازی و نفی کلی(مسبوق، 1392: 208) صورت می گیرد.
2-2-1 نفی جزئی
در این قاعده، جزئی از متن غایب(کلمه، عبارت یا جمله)، در متن حاضر بازآفرینی می شود، گویی متن حاضر دنباله متن پنهان، با کمترین تغییر است (میرزایی، واحدی، 1388: 306). در این رابطه، که شکل آسان و سطحی روابط بینامتنی است، معمولا لفظ و معنای متن حاضر با متن پنهان موافقت دارد.
2-2-2 نفی متوازی
این رابطه که از نفی جزئی برتر است و بر آمیختگی متن غائب با متن حاضر، بدون تغییر ذاتی، دلالت می کند(مسبوق، 1392: 208). در نفی متوازی از معنای متن پنهان دفاع و با دامنه معنایی بیشتر یا نوعی نوآوری در متن حاضر نمودار می شود.
2-2-3 نفی کلی
برترین رابطه در قواعد بینامتنیّت، نفی کلی است که در آن، متن غائب در قالب متن حاضر دوباره سازی شده و در معنایی غیر از متن پنهان به کار می رود چنانکه دستیابی و کشف لایه های عمیق این رابطه با تلاش فکری زیادی به دست می آید و برای درک صائب متن حاضر در آن، به بازخوانی متن پنهان نیاز است چه اینکه بدون فراخوانی متن پنهان، درک معنای متن حاضر با نقص مواجه می گردد و ممکن است خواننده، متن حاضر را نارسا، ناگویا و حتی کم بها تلقی کند(میرزایی، واحدی، 1388: 306). رابطة بین سخنان امام حسین(ع) در این مقاله، با این سه معیار تبیین گردیده است.
2-3 حبیب بن مُظاهِر
2ـ3ـ1 نام، کنیه، لقب
در نام «حبیب» بین علمای خاصه و عامة سیره و تراجم، اختلافی وجود ندارد ولی در نام پدر ایشان «مُظاهِر» به علت سهو مصنفین، خطای نسخه نویسان یا تصحیف، اقوال مختلفی وجود دارد. کما اینکه در الکامل(ابن اثیر، 1385: 4، 59 ـ70) و البدایة و النهایة(ابن کثیر، 1407: 8، 179 ـ 183) او را به اسم «حبیب بن مُطَهَّر» و اخبار الطوال(دینوری، 1368: 256) و انساب(سمعانی، 1382: 12، 325) با نام «حبیب بن مُظَهَّر» یاد کرده اند. اما قول مشهور درباره نام او همان «حبیب بن مُظاهِر» است؛ چنانکه بزرگانی چون: ابومخنف، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، شیخ طبرسی، ابن شهر آشوب، ابن نما حلی، سید ابن طاوس و دیگران نقل کرده اند. چنانکه محمد سماوی و سید محسن امین نقل کرده اند؛ کنیة حبیب بن مظاهر، «ابوالقاسم» است(سماوی، 1377: 102؛ امین، 1406: 4، 553). اغلب مصنفین علوم حدیث، رجال، تراجم، تاریخ و انساب او را با لقب«الأسدی» یاد کرده اند؛ علاوه بر آن القابی چون: «عمید الأنصار»، «شیخ الأنصار» و «النجیب»(القصیر، 1431: 33ـ34) نیز برای حبیب بن مظاهر به کار رفته است.
2ـ3ـ2 زندگینامه
حبیب بن مظاهر در سرزمین نجد[9] به دنیا آمد و در کوفه اقامت گزید. او پیامبر اکرم(ص) را درک کرد و از آن حضرت حدیث شنید و پس از آن ملازم امیرالمؤمنین(ع) و در ردیف بزرگانی چون: میثم تمّار، رُشَید هَجَری و عمرو بن حمق خزاعی از اصحاب سرّ و حاملان علوم آن حضرت گردید تا جایی که در زمرة گروه ویژه «شرطة الخمیس»(القصیر، 1431: 49) قرار گرفت. سپس در دوره امامت امام حسن(ع) در خط ولایت و اطاعت از آن حضرت، به عنوان شخصیت بارز شیعه در کوفه به یاری و حمایت از ایشان پرداخت. در عصر امامت امام حسین(ع) و دهة آخر حکومت معاویه، شرایط اختناق و سرکوب را تحت ولایت آن حضرت صبورانه پشت سر گذاشت و پس از به خلافت رسیدن یزید، با نهضت حسینی همراه شد و جزء چهار نفری بود که نخستین دعوت نامه برای امام(ع) را از کوفه به مکه ارسال کردند(مفید، 1413: 2، 37). هنگامیکه مسلم بن عقیل(ع) وارد کوفه شد با او همراه شد و به یاری مسلم بن عوسجه برای مسلم بن عقیل(ع) از مردم کوفه بیعت می گرفت. بعد از شهادت مسلم بن عقیل(ع) با دریافت نامة یاری خواهی امام حسین(ع)(گروهی از نویسندگان: 1378: 2، 755)، مخفیانه خود را به کربلا و کاروان حسینی رساند و در رکاب آن حضرت در سن 75 سالگی[10](امین، 1406: 4، 554) به شهادت رسید.
2ـ3ـ3 وقایع دوران حیات
دورانی که حبیب بن مظاهر در آن عمر خویش را سپری کرد، از جمیع جهات در تاریخ بشریت، شرایط ویژه ای دارد. اگرچه بسیاری از وقایع که در این ایام رخ داد به دلایل مختلف ثبت نگردید؛ لکن حبیب بن مظاهر حوادث مهمی را در دوران حیات خویش درک کرده است. ازجمله در دو سالگی بعثت رسول اکرم(ص)؛ 14 سالگی، هجرت آن حضرت از مکه به مدینه؛ از 16ـ23 سالگی، غزوات پیامبر اعظم(ص)؛ 24 سالگی، حجة الوداع ایشان؛ 25 سالگی، رحلت رسول خدا(ص)، نقض وصیت آن حضرت درباره خلافت امیرالمؤمنین(ع) و شهادت حضرت زهرا(س)؛ 27 سالگی، استمرار نقض وصیت پیامبر اکرم(ص)، به خلافت رسیدن عمر بن خطاب و احراق مصاحف توسط او؛ 37 سالگی، ادامه نقض وصیت رسول خدا(ص) و خلافت عثمان بن عفان؛ 49 سالگی، بیعت امت اسلام با علی بن ابیطالب(ع) و انتقال عاصمة دولت اسلامی از مدینة منوره به کوفه؛ 50 سالگی، جنگ جمل؛ 51 سالگی، وقعة صفین؛ 53 سالگی، جنگ نهروان؛ 54 سالگی، شهادت امیرالمؤمنین(ع) و امامت و خلافت امام حسن مجتبی(ع)؛ 55 سالگی، صلح و 64 سالگی شهادت آن حضرت؛ 74 سالگی، قیام امام حسین(ع)، شهادت مسلم بن عقیل(ع) و هانی بن عروه و نهایتا در سن 75 سالگی شاهد واقعة کربلا و شهادت در رکاب اباعبدالله الحسین(ع)(ن.ک: القصیر، 1431: 57 ـ 59).
2ـ3ـ4 حبیب بن مظاهر در زیارتنامه ها
با توجه به جلالت قدر حبیب بن مظاهر، نام ایشان به دو طریق در زیارتنامه ها ذکر شده است؛ گاه به همراه دیگر شهدای کربلا با الفاظ عام، و گاهی با ذکر نام. تعداد زیادی از زیارتنامه ها با الفاظ عام از شهدای کربلا از جمله حبیب بن مظاهر یاد کرده اند؛ به نحوی که می توان گفت زیارتنامه هایی خطاب به امام حسین(ع) نیست مگر اینکه به یاران آن حضرت با الفاظ عام سلام داده شده است. و اما زیارتنامه هایی که ضمن آن ها نام حبیب بن مظاهر آمده است عبارتند از: زیارت ناحیة مقدسه[11] و زیارت رجبیة امام حسین(ع)[12]. در زیارت ناحیة مقدسه آمده است: «السّلام على حبيب بن مظاهر الاسدى»(سید بن طاووس، 1376: 3، 78) و در زیارت رجبیه این سلام با تفاوت در نام پدر حبیب بن مظاهر با عبارات «السّلام علی حبیب بن مُظَهَّر» و بدون ذکر لقب «الاسدی» آمده است(مجلسی، 1403: 98، 339-341). در زیارات مختلفی که نام انصار ابا عبدالله الحسین(ع) و بویژه حبیب بن مظاهر، ذکر شده ، عباراتی آمده است که منزلت و مقام آنان را آشکار نموده و پاداش بکاء بر ایشان را مراتب بالای رضوان الهی و نجات از عذاب دوزخ دانسته است.
2ـ3ـ5 حبیب بن مظاهر در بیان بزرگان
مصنفین علوم حدیث، رجال، تراجم، تاریخ و انساب سخنانی درباره حبیب بن مظاهر گفته اند که نشانگر علو مرتبة او نزد بزرگان علوم دین است. از جمله این تعابیر عبارت است از: «مشکور»(حلی، 1381: 135)؛ «مخلصا شکورا»(بصری، 1422: 98)؛ «کان کثیرون یختمون القرآن فی کل یوم ختمة، منهم حبیب بن مظاهر الأسدی»(الحائری، 1385: 2، 442)؛ «من خواص أصحاب أمیر المؤمنین و الحسن و الحسین صلوات الله علیهم»(النمازی الشاهرودی، 1414: 2، 302)؛ «الشجعان»(الزرکلی، 1980: 2، 166)؛ «کان من أصحاب أمیرالمؤمنین علیه السلام، و یظهر من الروایات أنه کان من خاصته، و حملة علومه»، «و کان حبیب صاحب لواء الحسین علیه السلام»؛ «کان جلیل القدر، عظیم الشأن، قائدا، شجاعا، و کان من حفظة القرآن»؛ «هو سید أصحاب الأمام الحسین علیه السلام، الذی کان لواؤهم بیده یوم کربلاء، و هو العالم العارف المتفانی فی حب أهل بیت نبیه صلی الله علیه و آله و سلم»(القصیر، 1431: 187-188)؛ که جایگاه حبیب بن مظاهر را از نظر اخلاص، انس با قرآن و عترت، شجاعت، علو مرتبة علمی و … به انحاء و عبارات مختلف بیان کرده است.
بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین(ع)
مهمترین بخش بینامتنی، روابط بین متون است که در مباحث قبل بیان شد با این حال بعضی از ناقدان به اعتبارها و سطوحی دیگر، اشکالی از بینامتنی مطرح نموده اند که غالبا به نحوة حضور متن پنهان در متن حاضر، ناظر است. در یکی از این تقسیم بندی ها به بینامتنی ذاتی یا داخلی، در مقابل بینامتنی خارجی[13]، اشاره می شود که در آن متن پنهان و متن حاضر هر دو از آثار یک فرد است. بینامتنی ذاتی یا داخلی نیز شامل گونه های مختلف از جمله بینامتنی ساختاری[14]، بینامتنی مضمونی[15] و بینامتنی شخصیت ها است که تمامی این اقسام در سخنان امام حسین(ع) وجود دارد. این نوشتار ناظر به بینامتنی ذاتی یا داخلی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین(ع) است.
در بینامتنی شخصیت ها مخاطب در اثنای سخن، به شخصیت های شناخته شده ارجاع داده می شود(شیخ الرئیس، خلیفه شوشتری، 1398: 150). در این قسم از بینامتنی، سخنان امام(ع) در مواضع و موقعیت های مختلف، پیرامون شخصیت های مثبت و منفی اثرگذار در شکل گیری نهضت عاشورا احصاء می شود، و در نتیجه آن، می توان به نقش کلی این گونه شخصیت ها در سرنوشت ملت های مختلف در طول تاریخ دست یافت.
3ـ1 سخنان امام حسین(ع) درباره حبیب بن مظاهر
در شناخت بینامتنی شخصیت ها، در سخنان امام حسین(ع) نام حبیب بن مظاهر، ظهور قابل اعتنایی دارد و گاهی امام(ع) در خطبه ها و خطابه هایشان در مواضع مختلف بعد از خروج از مکه به سمت کوفه و استقرار در کربلا از او سخن گفته، اقدامات او را مورد تأیید قرار داده و نهایتا او را به صفاتی خاص توصیف نموده است، به نحوی که می توان او را از محبوب ترین اصحاب نزد آن حضرت به حساب آورد. در ادامه به ذکر سخنان امام حسین(ع) پیرامون حبیب بن مظاهر می پردازیم.
3ـ1ـ1 پرچمداری حبیب بن مظاهر
بنا بر نقل اغلب تاریخ نگاران متقدم و متأخر از جمله: طبری به نقل از ابو مخنف[16]، دینوری[17]، بلاذری[18]، ابن اثیر[19] و… حبیب بن مظاهر را فرمانده و پرچمدار جناح چپ لشگر اباعبدالله الحسین(ع) دانسته اند. در نقلی آمده است نزد امام(ع) دوازده پرچم قرار داشت که آن حضرت یک پرچم را به حضرت اباالفضل العباس(ع) و ده پرچم دیگر را به رئیس گروه های مختلف از اصحاب دادند. یکی از یاران امام(ع) درخواست کرد که ایشان یک پرچم باقی مانده را به او بدهد. امام حسین(ع) به او فرمود: تو مرد خوبی هستی و لیکن این پرچم از آن شخص دیگری است. سپس فرمود: «اعنی بذلک الرجل الفاخر، و العنصر الطاهر حبیب بن مظاهر»(قصیر، 1431: 83 به نقل از: عاشوراء، البلادی: 88ـ89). در این سخن امام حسین(ع) به صاحب لواء بودن حبیب بن مظاهر در سپاه خویش اشاره فرموده و او را با تعابیری چون: «الرجل الفاخر» و «العنصر الطاهر» می ستایند و پس از الحاق حبیب به سپاه امام(ع) او را پرچمدار میسرة سپاه خویش قرار دادند. نام حبیب بن مظاهر در روایاتی که مربوط به پرچمداری ایشان است بدون تغییر ذاتی آمده است به همین رابطه بینامتنی این متون «نفی جزئی» است.
(شما در حال خواندن مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام هستید، برای دیدن و هم استفاده از تفسیر دعای ندبه استاد حاج محمد فراهانی کلیک کنید)
3ـ1ـ2 نامة امام حسین(ع) به حبیب بن مظاهر
یکی از نخستین متونی که نام حبیب بن مظاهر در آن ذکر شده است، نامة امام حسین(ع) در مسیر کوفه پس از دریافت خبر شهادت مسلم بن عقیل(ع) است. در متن این نامه آمده است: ««من الحسين بن عليّ بن أبي طالب إلى الرّجل الفقيه حبيب بن مظاهر… أمّا بعد، يا حبيب، فأنت تعلم قرابتنا من رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، و أنت أعرف بنا من غيرك و أنت ذو شيمة و غيرة، فلا تبخل علينا بنفسك يجازيك جدِّي رسول اللَّه صلى الله عليه و آله يوم القيامة»(گروهی از نویسندگان، 1387: 15، 514). در این نامه، امام حسین(ع) حبیب بن مظاهر را با عنوان «مردی فقیه» یاد می کند که نشانگر جایگاه والای او نزد امام(ع) است. مضمون این نامه در قولی دیگر با عبارات زیر آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم من الحسین بن علی الی حبیب بن مظاهر الاسدی، اما بعد یا حبیب: فقد اتینا العراق، و قد بانت الخیانة من اهل الکوفه، کما خانوا بأبی، و أخی من قبل، فإن کنت ترید السعادة الأبدیة، و الدولة السرمدیة فبادر إلینا، و ائت لنصرتنا فی کربلاء»(قصیر، 1431: 81 به نقل از: عاشوراء، البلادی: 89). در این متن امام حسین(ع) به آشکار شدن خیانت مردم کوفه اشاره کرده و سعادت ابدی را در نصرت از نهضت خویش می دانند. در متن نامة اول، نتیجة نصرت امام(ع)، پاداش الهی دانسته شده است و در متن نامة دوم، سعادت ابدی و دولت سرمدی. در نتیجه، رابطة بینامتنی در این دو نامه، «نفی متوازی» است؛ چه اینکه متن غائب در متن حاضر، بدون تغییر ذاتی با دامنه معنایی بیشتر و الفاظ مصداقی تر بیان گردیده است و بهترین پاداش الهی همانا سعادت ابدی و حیات جاودانة انسان در رضوان الهی است.
3ـ1ـ3 استجازة استنصار از بنی اسد توسط حبیب بن مظاهر و پاسخ امام حسین(ع)
در ششم محرم که سپاهیان عمرسعد به سی هزار نفر رسید(مجلسی، 1389: 744)، حبیب بن مظاهر نزد امام حسین(ع) آمد و جهت یاری خواستن از تیره ای از قبیلة بنی اسد، که در نزدیکی کربلا ساکن بودند، اجازه خواست. امام(ع) در جواب فرمودند: «قد أذنت لك يا حبيب»(ابن اعثم، 1411: 5، 90). حبیب بعد از دریافت اجازه از امام(ع)، توانست نود نفر از دلاوران این طایفه از بنی اسد را با خود همراه کند؛ ولی با خبر چینی یکی از منافقان آن قبیله، عمر سعد با خبر شد و با ارسال لشگری آن ها را منهزم و پراکنده ساخت و نتوانستند به لشگریان امام حسین(ع) بپیوندند(البلاذری، 1397: 3، 180). در این متن فقط نام «حبیب» ذکر شده و نسبت به متون غایب که نام ایشان با ذکر پدرشان «مظاهر» آمده است دارای اختلاف است. این میزان تفاوت، بیانگر وجود رابطه «نفی جزئی»، بین این متن با متون غایب در سخنان امام حسین(ع) پیرامون حبیب بن مظاهر است.
3ـ1ـ4 خطاب امام حسین(ع) به حبیب بن مظاهر در شب عاشورا
از حضرت زینب(س) نقل شده است که امام حسین(ع) در شب عاشورا، پس از تجدید عهد با بنی هاشم، اصحاب خویش را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: «أين حبيب بن مظاهر؟ أين زهير؟ أين هلال؟ أين الأصحاب؟» پس از این ندا، یاران آن حضرت، در حالیکه حبیب بن مظاهر لبیک گویان مقابل آن ها بود، پیش آمدند و امام(ع) خطبه خواندند و طی آن بیعت خویش را از آن ها برداشتند. پس از این خطبه، بنی هاشم و یاران آن حضرت هر یک به گونه ای ابراز وفاداری کردند و به تبع آن امام حسین(ع) جایگاه آن ها را در بهشت نشان داده و برایشان دعا کردند(ن.ک: گروهی از نویسندگان، 1387: 3، 178). در ابتدای این خطبه امام(ع) حبیب بن مظاهر را مورد خطاب قرار می دهند چه اینکه او سید الانصار است و در پاسخ به ندای آن حضرت نیز، حبیب است که از همه سبقت گرفته و می گوید: «لبیک یا ابا عبدالله». تنها اختلاف در روایاتی که امام حسین(ع) نام حبیب بن مظاهر را ذکر کرده اند، زیادت و یا نقصانی است که در ذکر نام او به نظر می آید؛ چه اینکه گاهی صرفا ایشان با نام «حبیب» مورد خطاب قرار گرفته است و غالبا با تعبیر «حبیب بن مظاهر». لذا رابطه بینامتنی این روایت با متون غایب رابطه «نفی جزئی» است؛ چرا که متن غایب با تغییری جزئی در متن حاضر ظهور و بروز پیدا کرده است.
3ـ1ـ5 اشارة امام حسین(ع) به سؤال حبیب بن مظاهر دربارة امام سجاد(ع)
یکی از سخنان امام حسین(ع) که در آن نام حبیب بن مظاهر آمده است، نقلی است که آن حضرت از سؤال او و زهیر بن قین درباره امام زین العابدین(ع) سخن به میان آورده است. طبق این روایت اباعبدالله الحسین(ع) می فرماید: «یسألنی زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر، عن علی، فیقولان: “یا سیدنا، علی إلی ما یکون من حاله؟” فأقول مستعبرا: “لم یکن الله لیقطع نسلی من الدنیا، و کیف یصلون إلیه، و هو أبو ثمانیة أئمة”»(الخصیبی، 1419: 205). با توجه به متن این روایت، حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین از سرنوشت امام زین العابدین(ع) بعد از شهادت بنی هاشم و اصحاب، ابراز نگرانی می کنند و امام حسین(ع) در پاسخ به آن ها به تعلق امر الهی به حفظ حضرت سجاد(ع) و ادامة سلسلة جلیلة امامت از نسل ایشان اشاره می فرمایند. بنا بر آنچه در عنوان قبل بیان گردید، رابطه بینامتنی این روایت با متون پنهان ماقبل خود رابطه «نفی جزئی» است؛ و نام «حبیب بن مظاهر»، در متون غایب نسبت به این متن، غالبا بدون زیادت و نقصان و گاهی با زیادت لقب «الاسدی» و در بعضی متون بدون ذکر نام پدر ایشان، آمده است.
3ـ1ـ6 سخن امام حسین(ع) دربارة حبیب بن مظاهر هنگام شهادت او
وقتی حبیب بن مظاهر به شهادت رسید، امام حسین(ع) نزد او آمد و بنا بر نقل برخی از منابع تاریخی در چهرة سیدالشهداء(ع) آثار انکسار پدید آمد(گروهی از نویسندگان، 1387: 3، 593) و فرمود: «عند ذلك للَّه أحتسب نفسي و حُماة أصحابي»[20](طبری، 1387: 5، 440)، «للَّه درُّك يا حبيب، لقد كنتَ فاضلًا تختم القرآن في ليلةٍ واحدة»(قمی، 1379: 246). در این روایت، امام حسین(ع) به جهت اهتمام حبیب بن مظاهر در ختم هر شب قرآن، او را می ستاید و او را به عنوان شخصیتی فاضل، مورد خطاب قرار می دهد. در متن این دو روایت منقول، رابطه بینامتنی «نفی متوازی» مشاهده می شود؛ به این جهت که متن غائب در متن حاضر، با ذکر مصادیق دیگر در فضیلت حبیب بن مظاهر باز خوانی می شود و به جنبه حمایتگری او، که در متن غایب آمده است، فضیلت ختم قرآن هر شب حبیب بن مظاهر افزوده می شود. این سخنان امام(ع) در متون دیگر با تغییرات کمی از جهت الفاظ آمده است؛ مثلا در مقتل مقرم جمله «و استرجع کثیرا» (مقرم، 1426: 253) آمده است و در ینابیع الموده[21]، تعابیر روایت با تقدم و تأخر ذکر شده است.
3ـ1ـ7 استنصار از حبیب بن مظاهر بعد از شهادت او توسط امام حسین(ع)
بعد از شهادت بنی هاشم و اصحاب، امام حسین(ع) یاران شهید خود را خطاب کردند و در ابتدای نام یاران، پس از فراخواندن مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، نام حبیب بن مظاهر را ذکر کرده و فرمودند: «…يا حَبيبَ بْنَ مُظاهِرٍ، وَ يا… أَيُّهَا الْكِرامُ! وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ، وَلكنْ صَرَعَكُمْ وَ اللّهِ رَيْبُ الْمَنُونِ… وَ إِلاّ لَما كُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتي تَقْصُرُونَ… فَإِنّا للّهِِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»[22](گروهی از نویسندگان، 1387: 4، 276). در این خطابه، امام(ع) یاران شهید خود، بالاخص، حبیب بن مظاهر را با تعبیر «ایها الکرام» می ستاید و به ایثارگری و وفاداری آن ها در دفاع از حرم اهل بیت(ع) اشاره می نماید. این سخن امام(ع) در متون مختلف با اندکی تقدم، تأخر، زیادت، نقصان و یا تغییر ذکر شده است. در تمام این متون، با توجه به اینکه متن غایب در متن حاضر با کمترین تغییری باز آفرینی شده است و لفظ و معنا بین متون موافقت دارد، رابطه بینامتنی بین آن ها «نفی جزئی» است.
نتیجه گیری از مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام
از این جستار دستاوردهایی حاصل شد که مهمترین آن ها به شرح زیر است.
4-1 اقسام بینامتنیت در سخنان امام حسین(ع) مشتمل بر سه شکل ساختاری، مضمونی و شخصیت هاست که بین آن ها بینامتنی شخصیت ها در شناخت دقیقتر و صحیحتر نهضت آن حضرت حائز اهمیت است.
4-2 در بین شخصیت های اثرگذار در نهضت عاشورا بینامتنی شخصیت «حبیب بن مظاهر» در سخنان امام حسین(ع) از بسامد قابل توجهی برخوردار است که نشانگر جایگاه ویژة او نزد امام(ع) و نهضت آن حضرت است.
4-3 برجسته ترین رابطة بینامتنی شخصیت «حبیب بن مظاهر» در سخنان امام حسین(ع)، بین متون حاضر و متون غایب، «نفی جزئی» است.
4-4 با توجه به اقتضای ذاتی بینامتنی شخصیت ها، مصداقی از رابطه «نفی کلی» بین سخنان امام حسین(ع) در شخصیت «حبیب بن مظاهر» به دست نیامد.
4-5 در سخنان امام حسین(ع) مصادیقی که در موضوع بینامتنی شخصیت «حبیب بن مظاهر» به دست آمد در روایات مربوط به: «پرچمداری حبیب بن مظاهر»، «نامة امام حسین(ع) به حبیب بن مظاهر»، « استجازة استنصار از بنی اسد توسط حبیب بن مظاهر و پاسخ امام حسین(ع)»، «خطاب امام حسین(ع) به حبیب بن مظاهر در شب عاشورا»، «اشارة امام حسین(ع) به سؤال حبیب بن مظاهر دربارة امام سجاد(ع)»، «سخن امام حسین(ع) دربارة حبیب بن مظاهر هنگام شهادت او» و «استنصار از حبیب بن مظاهر بعد از شهادت او توسط امام حسین(ع)» می باشد.
پاورقی و پینوشت (پ.ن) های مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام
[1] دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران،
mhshahroodi@ut.ac.ir
[2] استادیار گروه معارف دانشکده شهید مطهری(نویسنده مسئول)،
Yasekabood.org@gmail.com
[3] قال رسول الله(ص): «…إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَيْتِي عِتْرَتِي أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّكُمْ سَتَرِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُكُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِي الثَّقَلَيْنِ وَ الثَّقَلَانِ كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِي فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا…»(کلینی، 1362: 1، 294). (…من در ميان شما دو چيز به جا مىگذارم، كه اگر بدانها بگرويد هرگز گمراه نشويد: كتاب خدا عز و جل و خاندانم، عترتم، ايا مردم بشنويد، من محققاً تبليغ كردم، شما فرداى قيامت سر حوض بر من وارد مىشويد و از شما از آنچه دربارة ثقلين كرديد باز پرسم كه ثقلين كتاب خدا جل ذكره و خاندان منند، از آنها جلو نيفتيد تا هلاك نشويد…).
[4] «روى خمسة آلاف و ثلاثمائة و أربعة و سبعين حديثا، اتفق الشيخان منها على ثلاثمائة و خمسة و عشرين. و انفرد البخاري بثلاثة و تسعين، و مسلم بمائة و تسعة و ثمانين»(سیوطی، 1420: 379).
[5] علامه طباطبایی می نویسد: «منظور روايتى است كه مردم از آن حضرت نقل كرده باشند كه شاهد مراجعه و اقبال مردم است نه روايتى كه از داخل خاندان آن حضرت مانند ائمۀ بعدى رسيده باشد»(طباطبایی، 1387: 2، 248).
[6] به گفته برخی از تاریخ نگاران، حبیب بن مظاهر، جزء تابعین و نسل دوم مسلمانان پس از پیامبر اکرم(ص) به شمار می رود و بزرگانی چون: شیخ طوسی او را به عنوان صحابه پیامبر اکرم(ص) ذکر نکرده اند(امین، 1406: 4، 554)
[7] Intertextuality.
[8] اگرچه غالبا ژولیا کریستوا(فرانسوی و بلغارستانی تبار) را مبدع نظریة «بینامتنیت می دانند، لکن، از دیگر سردمداران این جریان، می توان به ریفاتر، دریدا، رولان بارت و ژرار ژنت اشاره کرد. ناگفته نماند بعضی باختین روسی را مبدع بینامتنیت می دانند(امین مقدسی، خلف، همایونی، 1389: 13).
[9] «نجد، سرزمین وسیعی است که در بالای آن، تهامه و یمن و در پایین آن عراق و شام واقع است»(حموی، 1995 : 5، 262).
[10] «في مجالس المؤمنين. عن روضة الشهداء أنه قال: حبيب رجل ذو جمال و كمال و في يوم وقعة كربلاء كان عمره 75 سنة»(امین، 1406: 4، 554).
[11] این زیارت از زیارات منتسب به امام زمان(عج) است که برای قرائت در روز عاشورا و دیگر روزها وارد شده است. در بین زیارات مربوط به امام حسین(ع) دو زیارت با عنوان «ناحیة مقدسه» وارد شده است. زیارتی که در آن نام شهدای کربلا ذکر شده است غیر مشهور و با عنوان «زیارت الشهداء» نیز شناخته می شود. در زیارت ناحیة مقدسه مشهور، بعد از سلام بر پیغمبران سلف، اهل بیت(ع)، سیدالشهداء(ع) و یارانشان؛ توصیف امام حسین(ع) و ذکر مصائب آن حضرت آمده است(ابن مشهدی، 1419: 496).
[12] این زیارت که برای قرائت در اول ماه رجب و نیمة شعبان وارد شده است، شامل سلام هایی بر امام حسین(ع) و 87 تن از یاران ایشان است. زیارت دیگری با عنوان «زیارت رجبیه»(قمی، بی تا: 136) وجود دارد که قرائت آن برای زیارت ائمة هدی(ع) در همة روزهای ماه رجب وارد شده است.
[13] انواع این سطح تقسیم بندی، که ناظر به نسبت و نحوة کوچ متن غائب به متن حاضر است، شامل: بینامتنی طبیعی(انتقال متن از روی عادت و عرف)، داخلی(بازآفرینی متن در آثار دیگر یک نویسنده)، خارجی(بینامتنی متن با متون دیگران)، آشکار(کوچ آشکارای متن غائب به متن حاضر) و ناخودآگاه(بهره مندی ناخودآگاه از متون دیگر در متن حاضر) است(میرزایی، واحدی، 1388: 307-308).
[14] در این نوع، جزئی از متن غایب(کلمه، عبارت یا جمله)، در متن حاضر بازآفرینی می شود(همان) که خود به دو قسم می باشد؛ در قسم اول کلمه یا عباراتی از متن غایب به همان شکل و معنا در متن حاضر به کار می رود و در قسم دوم این انتقال با تغییرات صرفی یا نحوی، همراه با تقدم و تأخر و یا زیادت و نقصان صورت می گیرد.
[15] در بینامتنی مضمونی، مشترکاتِ مفهومی و مضامینی که با یکدیگر تعامل دارند، ورای حضور لفظی محسوس و صریح متن غایب، بحث و بررسی می شود(مسبوق، 1392: 218). در این قسم از بینامتنی، پردازش سخن به گونه ای است که پیوند مفهومی میان متن غایب و حاضر برای خواننده، قابل فهم است(شاهرخی، صادقی، سنگری،1397: 216) و مفاهیم در کالبد عبارات دیگری به کار می رود.
[16] «و عبا الحسين اصحابه، و صلى بهم صلاه الغداة، و كان معه اثنان و ثلاثون فارسا و اربعون راجلا، فجعل زهير بن القين في ميمنه اصحابه، و حبيب بن مظاهر في ميسره اصحابه»(طبری، 1387: 5، 422).
[17] «و عبى الحسين (ع) أيضا اصحابه، و كانوا اثنين و ثلاثين فارسا و اربعين راجلا، فجعل زهير بن القين على ميمنته، و حبيب بن مظهر على ميسرته…»(الدینوری، 1368: 256).
[18] «و عبأ الحسين أصحابه (عند) صلاة الغداة و كان معه اثنان و ثلاثون فارسا و أربعون راجلا، فجعل زهير بن القين في ميمنة أصحابه، و حبيب ابن مظهر في ميسرة أصحابه»(البلاذری، 1417: 3، 187).
[19] «و عبّى الحسين أصحابه و صلّى بهم صلاة الغداة، و كان معه اثنان و ثلاثون فارسا، و أربعون راجلا، فجعل زهير بن القين في ميمنة أصحابه، و حبيب بن مطهّر في ميسرتهم»(ابن اثیر، 1385: 4، 59).
[20] «جان خود و حامیان اصحاب خود را نزد خدا می دانم».
[21] و قال الحسين: «يرحمك اللَّه يا حبيب، لقد كنت تختم القرآن في ليلة واحدة و أنتَ فاضل»(قندوزي، 1422: 3، 71).
[22] «…اي حبيب بن مظاهر… از حريم پيامبر خدا در برابر بيدادگران ددمنش، جانانه دفاع كنيد. چه بايد كرد كه همه كشته شديد… وگرنه شما از دعوت من سر باز نمي زديد… پس “همۀ ما از خداييم و همه به سوى او باز مى گرديم”».
اتمام بخش پاورقی های مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام.
منابع و مآخذ
قرآن کریم
- ابن اثیر، عز الدین أبوالحسن علی بن ابی الکرم، (1385ق)، الکامل، بیروت، دار صادر ـ دار بیروت.
- ابن اعثم، ابو محمد احمد، (1411ق)، الفتوح، بیروت، دار الأضواء.
- ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، (1407ق)، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر.
- ابن مشهدی، محمد بن جعفر، (1419ق)، المزار الکبیر، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي.
- امین، سید محسن، (1406ق)، أعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات.
- امین مقدسی، ابوالحسن، خلف، حسن، همایونی، سعدالله، (1389ش)، «روابط بینامتنی نهج البلاغه با آثار امین الریحانی»، تهران، پژوهشنامة نقد ادب عربی، سال دهم، شماره 18.
- بصری، احمد بن عبدالرضا، (1422ق)، فائق المقال فی الحدیث و الرجال، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث.
- البلاذری، احمد بن یحیی، (1394ق)، أنساب الأشراف، بیروت، دار التعارف للمطبوعات.
- الحائری، محمد مهدی، (1385ق)، شجرة طوبی، النجف، منشورات المطبعة الحیدریة و مطبعتها.
- حموی، یاقوت بن عبدالله، (1995م)، معجم البلدان، بیروت، دار صادر.
- حلی، حسن بن یوسف، (1381ش)، ترتیب خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، مشهد مقدس، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی.
- خزعلی، انسیة، (1430ق)، «التناص الدینی فی الأدب اللبنانی المعاصر(شعر حرب تموز نموذجا)»، دراسات فی العلوم الانسانیه، السنه 16، العدد 4.
- الخصیبی، الحسین بن حمدان، (1419ق)، الهدایة الکبری، بیروت، مؤسسة البلاغ.
- الدینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، (1368ش)، الأخبار الطوال، قم، منشورات الرضی.
- الزرکلی، خیرالدین، (1980م)، الأعلام، بیروت، دار العلم الملایین.
- سماوی، محمد، (1377ش)، إبصار العین فی أنصار الحسین(علیه السلام)، قم، مرکز الدراسات الإسلامیة لممثلیة الولی الفقیه فی حرس الثورة الإسلامیة.
- السمعانی، ابو سعید عبد الکریم بم محمد بن منصور التمیمی، (1382ق)، الأنساب، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة.
- سيوطي، عبدالرحمن بن ابي بكر، (1420ق)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، بیروت – لبنان، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع.
- شاهرخی، فرنگیس، صادقی، اسماعیل، سنگری، محمدرضا، (1397ش)، «بررسی انواع روابط بینامتنی اشعار احمد عزیزی و قرآن کریم»، فصلنامه علمی پژوهشی کاوش نامه، سال نوزدهم، شماره 36.
- شیخ الرئیس، علی، خلیفه شوشتری، محمد ابراهیم، (1398ش)، «بینامتنیت واژگانی و شخصیتی «رائیه» ابن عرندس با قرآن کریم»، فصلنامه علمی پژوهشی ادب عربی، سال دوازدهم، شماره 2.
- طباطبايى، سيد محمد حسين، (1387ش)، مجموعه رسائل، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علميه قم.
- طبری، محمد بن جریر، (1387ق)، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دار التراث.
- طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی الطوسی، (1415ق) رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین.
- عزام، محمد، (1387ش)، کتاب الکترونیکی النص الغائب، قم، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان.
- القصیر، علی، (1431ق)، حیاة حبیب بن مظاهر الأسدی، کربلاء، قسم الشؤون الفکریة و الثقافیة فی العتبة الحسینیة المقدسة.
- قمی، عباس، (بی تا)، کلیات مفاتیح الجنان، قم، انتشارات اسوه.
- قمی، عباس، (1379ش)، نفس المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین المظلوم، قم، المکتبة الحیدریة.
- قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، (1422ق)، ینابیع المودة لذوی القربی، قم، منظمة الاوقاف و الشؤون الخیریة، دار الأسوة للطباعة والنشر.
- کلینی، محمد بن یعقوب، (1362ش)، الكافي، چاپ دوم، تهران، انتشارات اسلاميه.
- گروهی از نویسندگان، (1378ش)، موسوعة الامام الحسین(علیه السلام)، تهران، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، دفتر انتشارات کمک آموزشی.
- محدثی، جواد، (1391ش)، «حبیب بن مظاهر(ع) (مظهر وفاداری به ولایت)»، فصلنامه فرهنگ زیارت، سال چهارم، شماره 10 و 11.
- مجلسی، مولى محمد باقر بن محمد تقى، (1389ش)، محن الابرار، تهران، آرام دل.
- مسبوق، سید مهدی، (1392ش)، «روابط بینامتنی قرآن با خطبه های نهج البلاغه»، تهران، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال دهم، شماره 20.
- مفید، محمد بن نعمان، (1413ق)، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید.
- مقرم، عبدالرزاق، (1426ق)، مقتل الحسین علیه السلام، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات.
- میرزایی، فرامرز، واحدی، ماشاءالله، (1388ش)، «روابط بینامتنی قرآن با اشعار احمد مطر»، کرمان، دوفصلنامه نثر پژوهی ادب فارسی، سال شانزدهم، شماره 22.
- نمازی شاهرودی، علی، (1414ق)، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، مطبعة حیدری.
پایان مقاله مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام، شما همچنین میتواند از دیگر مقالات سایت دیدن کنید.