تفسیر دعای کمیل حاج مرتضی طاهری

1- اللّهُمَّ اغفِرلِی الذُّنوبَ الَّتی تَهتِکُ العِصَم ، اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تنزِلُ النِّقم، اللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَم، اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعا،اللّهمّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُنزلُ البَلا ( صفحه 21 دقیقه 1558) : خدایا قبل از این که بعضی گناهارو مرتکب بشم معصوم بودم ، پاک بودم، گناه اومد عصمت رو از من گرفت ، گناه اومد بلا برام آورد، گناه کردم نعمتمو ازم گرفت، گناه کردم دعام زندانی شده هرچی دعا می کنم بالا نمیره، امشب اومدم بگم خدا گناهانی که با من این طور می کنه ببخش.
آی زن و مرد ارادتمند گاهی انسان میاد مشرف میشه حرم امام رضا ، مرده سرش رو پائین می اندازه، چشمشو مواظبه ، زبون و دست و پاشو مواظبه ، اگر باهاش خانمی اومده حجابشو مواظبه، اما میره تو شهر خودش چهره عوض میشه طوری که امام رضا راضی نیست، برادر و خواهرم اعتقاد ما اینه میگیم امام رضا منو می بینی، هرجا هستم منو میبینی، تهرون هستم می بینی، مشهدم می بینی، اصفهانم می بینی، خارج از ایرانم می بینی، یه کاری کنید هرجا ایستادی سلام به امام رضا دادی جوابتو بده ، خدایا امشب اومدم بگم گناهانی که با من این طور کرده ببخش…
2- وَ اَساَلُکَ بجودِک ( صفحه 21) : امشب اومدم از جودت گدایی کنم، چی می خوای گدا ؟
3- اَن تُدنیَنی مِن قُربِک وَ اَن توزِعَنی شُکرَک وَ اَن تُلهِمَنی ذِکرَک ( صفحه 21 دقیقه 1650) : خدایا منو از خودت دور مکن ، شکر گذاری تو به من یاد بده ، ذکرتو به من الهام کن…
4- اللّهُمَّ انّی اَسئَلُکَ ( دقیقه 1703) : خدایا گدا دمه خونت اومده ، چه گدایی؟
اَن تُسامِحَنی وَ تَرحَمَنی : با من مدارا کن، به من رحم کن.
5- اللّهُمَّ و اَساَلُکَ( صفحه 22دقیقه 1800) : خدایا گدا اومده دمه خونت، چه گدایی؟
سُوالَ مَنِ اشتَدَّت فاقَتُه: گدایی که دستش خیلی خالیه
وَاَنزَلَ بِکَ عِندَالشَّدائدِ حاجَتَه : غیراز در خونه تو دست دراز نکرده.
وَ لا یُمکِنُ الفِرارُ مِن حُکومَتِک : کجا می تونم فرار کنم که تو حاکم نباشی ، منو نبینی، فردای قیامت حکم نکنی، گاهی بعضی گنه کارا مثل من اونقدر بی حیا میشن ، میگه من این گناه رو که کردم کسی نبوده ببینه، فردای قیامتم می خواد انکار کنه، کی دیده من این کارهارو کردم، خطاب میرسه بی حیا خودم شاهد بودم…
6- اللّهُمَّ مولایَ کَم مِن قبیح سَتَرتَه (صفحه 22 و 23) : چقدر پرده رو کارهای بدم کشیدی.
وَکَم مِن فادِح مِنَ البَلاِ اَقَلتَه وَ کَم مِن عِثار وَقَیتَه : چقدر تو لغزشگاه ها دستمو گرفتی، چقدر از بلاها رو از من دور کردی.
وَکَم مِن مَکروه دَفَعتَه وَ کَم مِن ثناِ جَمیل لَستُ اَهلَ لَهُ نَشَرتَه: چقدر باعث شدی مردم از من تعریف کنن، با این که می دونستی من چقدر بدم.
7- وَکُنِ اللّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لی فی کُلِّ الاَحوالِ رَووفا وَ عَلَیَّ فی جَمیعِ الاُمورِ عَطوفا ( صفحه 23) : به عزتت قسم در همه حال با من مهربان باش ، با من با عاطفه رفتار کن، چرا؟
الهی وَ رَبّی مَن لی غَیرُک : کسی رو غیر از تو ندارم، دردای دلمو پیشش ببرم، سفره دلمو براش باز کنم، ازش بخوام گره کارمو برام باز کنه…
8- قَد اَتَیتُکَ یا اِلهی بَعدَ تَقصیری وَ اِسرافی عَلی نَفسی مُعتَذِراً نادِما مُنکَسِراً مُستَقیلا مُستَغفِراً مُنیبا مُقِرِّاً مُذعِناً مُعتَرِفا لا اَجِدُ مَفَرَّاً ممّا کانَ مِنّی وَ لامَفزَعا اَتَوَجَّهُ اِلَیهِ فی اَمری غَیرَ قَبولِکَ عُذری ( صفحه 24) : یعنی دیگه اومدم ، یه چند روز قبل حاجیا می خواستن برن عرفات ، مهرم شدن تو مکه، گفتن لبیکَ اللّهُمَّ لَبَّیک ، خدایا دعوتم کردی اومدم، ( امام سجاد گریه می کرد می گفت آقا بفرما بگو لبیک، به محضر الهی عرض کن لبیک، این چه حالتیه داری، جانتون داره از بدن مبارکتون مفارقت می کنه، فرمود می ترسم بگم لبیک خطاب برسه لا لبیک، بی خود اومدی ما تو رو دعوت نکرده بودیم،) به حق امام رضا ، امیرالمومنین امشب نکنه به ما بگی بی خود اومدی، ما هم تو دعوتمون کردی ، شب جمعه گفتی گنه کارا بیان، منم گنه کار بودم اومدم، هم امام رضا دعوتمون کرده ، هم امیرالمومنین دعوتمون کرده …اومدم، چطور اومدی ، با یه کوله بار گناه اومدم، اما یه امتیاز دارم ، اومدم اعتراف کنم ، بگم پشیمونم، بد کردم
وَاِدخالِکَ اِیّایَ فی سَعَهِ رَحمَتِک : منو تو دریای رحمتت وارد کن…
9- هیهات، اَنتَ اَکرمُ مِن اَن تُضَیِّعَ مَن رَبَّیتَه ، اَو تُبعِدَ مَن اَدنَیتَه، اَو تُشَرِّدَ مَن آوَیتَه، اَو تُسَلِّمَ اِلَی البَلاءِ مَن کَفَیتَه وَ رَحِمتَه وَلَیتَ شِعری یا سَیِّدی وَ الهی وَ مَولای اَتُسَلِّط النّارَ عَلَی وُجُوهِ خَرَّت لِعَظَمَتِکَ ساجِدَه وَعَلی اَلسُن نَطَقَت بِتَوحیدِکَ صادِقَه وَبِشُکرِکَ مادِحَه، وَعَلَی قُلوبِ اعتَرَفَت بِاِلَهِیَّتِکَ مُحَقِّقَه وَ عَلَی ضَمائِر حَوَت مِنَ العلِمِ بِک حَتّی صَارَت خاشِعه وَ عَلَی جَوارِحَ سَعَت اِلی اَوطانِ تَعَبُّدِکَ طائِعه، وَ اَشارت بِاستِغفارِکَ مُذعِنَه ( صفحه 25، 26 دقیقه 3315) :
اون وقتی که از تو دور بودم، غرق گناه بودم، مشغول نافرمانی و معصیت بودم، تو منو گوش مالیم ندادی، ادبم نکردی، عذابم نکردی، بیچارتم که به تو پناه آورده، به تو اعتماد کرده، زیر چتر تو اومده، بنده ای که اومده سر به خاک گذاشته، خرجش از محبت تو پر شده.
ما هکَذَا الظَّنُّ بِک : هیهات من هرگز چنین گمانی نمی کنم.
10- وَ اَنتَ تَعلَمُ ضَعفی عَن قَلیلِِ مِن بَلاءِ الدُّنیا وَ عُقوباتِها وَما یَجری فیها مِنَ المَکارِهِ عَلی اَهلِها عَلَی اَنَّ ذَلِکَ بَلاءُ وَ مَکروه قَلیلُ مَکثُه یَسیرُ بَقاوءُ قَصیرُ مُدَّتُه ( صفحه 26، 27) : با این که بلای دنیا زود گذره ، کوتاه مدته، اما می دونی من چقدر در برابرت ضعیفُ ناتوانم.
فَکَیفَ احتِمالی لِبلاءِ الاخِره : چه کنم در برابر بلای آخرت.
وَجَلیلِ وُقُوعِ المَکارِهِ فیها : امیر مومنان بلای آخرت رو داره توضیح میده برای ما
وَ هُوَ بَلاءُ تَطولُ مُدَِتُه وَ یَدومُ مَقامُه وَ لا یُخَفَّفُ عَن اَهلِهِِ لِانَّهُ لا یَکونُ الاّ عَن غَضَبِک وَانتِقامِکَ وَ سَخَطِک وَ هذا ما لا تَقومُ لَهُ السَّماواتُ وَ الاَرض :
بلای آخرت اینقدر عظیمه، موندنیه، گذرا نیست، که آسمانها و زمین هم تحملشُ ندارن.
11- یا سَیِّدی فَکَیفَ لی ( صفحه 27) : آقای من، مگه من کیم…
12- لِاَیِّ الاُمورِ اِلَیکَ اَشکو: از کدوم بندت بیام پیشت شکایت کنم
وَلِما مِنها اَ ضِجُّ وَ اَبکی: برا کدوم گرفتاریهام ضجه بزنمُ گریه کنم.
لِاَلیمِ العذابِ وَ شِدَِته : برا سختیه عذابتت.
ا3- اَم لِطولِ البلاءِ وَ مُدَّتِه فَلَئِن صَیَّرتَنی لِلعُقوباتِ مَعَ اَعدائِک وَ جَمَعتَ بَینی وَ بَینَ اَهلِ بَلائِک وَ فَرَّقتَ بَینی وَ بَینَ اَحِبّائِکَ وَ اَولیائِک ( صفحه 27، 28) : برا سختیه عذابت گریه کنم یا برا این که وقتی می خوای منو عذاب کنی یه جایی می بری ، که اون جا می دونی کیان؟ همون کسی که به زهرا سیلی زده، همون کسی که رو سینه ابی عبداله نشسته دشمنای ما اونجا جمعند …
14- فَهَبنی یا الهی وَسَیِّدی وَ مَولایَ وَ رَبّی : به به قربونت برم علی جان چقدر زیبا حرف زدن با خدا رو داری به ما یاد میدی.
15- صَبَرتُ عَلی عَذابِک فَکَیفَ اَصبِرُ عَلیَ فِراقِک : به عذابت صبر می کنم اما چطور دوریتو تحمل کنم، چطور دوریه امام رضا رو تحمل کنم.
16- فَبِعِزَّتِکَ یا سَیِّدی وَ مَولای، اُقسِمُ صادِقاً لَئِن تَرَکتَنی ناطِقا، لَاَضِجَّنَّ إلَیکَ بَینَ أهلِها ضَجیجَ الامِلین، وَلَأَصرُخَنَّ إلَیکَ صُراخَ المُستَصرِخین، وَلَأبکیَنَّ عَلَیکَ بُکاءَالفاقِدین، وَلَأُ نادیَنَّکَ أینَ کُنت یا وَلیَّ المومِنین ( ص 28 ) : به عزتت قسم آقای من، مولای من، دارم راست قسم می خورم، اگه منو ببری تو جهنم کنار همونایی که عرض کردم ، ولم کنی، زبونم و ازم نگیری ، می دونی چیکار می کنم، امیدمُ از دست نمی دم، نمی ذارم دشمنام شاد بشن، ضجه میزنم مثل امیدوارا، گریه می کنم مثل گم کرده ها، تو رو صدا میزنم می گم کجایی ای مولای مومنان.
17- إلهی وَ سَیِّدی فأسئَلُکَ بِالقُدرَهِ الَّتی قَدَّرتها، وَ بإلقَضیَّهِ الَّتی حَتَمتَها وَ حَکَمتَها، وَغَلَبتَ مَن عَلَیهِ أجرَیتَها ( ص 31) : چیه این جا نشستی؟ ساعتها نشستی، تو این هوایی که نسبتاً داغه، گرمه، بعضیا بیرون تو گرما نشستن، برا چی نشستی؟ چیه داری ضجه میزنی؟ چی می خوای ازش؟ چیزی ازت می خوام که هیچ کس قادر نیست بهم بده، اومدم ازت اینو بخوام…
أن تَهَبَ لی فی هذه الَّیلَه وَ فی هَذِهِ السّاعَه : همین الان ببخش منو، چیو ببخشه… کُلَّ جُرمِ أجرَمتُه…
18- وَ کُلَّ سَیِّئهِ أمَرتَ بِإِثباتِهَا الکِرامَ الکاتِبین، الَّذینَ وَکَّلتَهُم بِحِفظِ ما یَکونُ مِنّی وَجَعَلتَهُم شُهوداً عَلَیَّ مَعَ جَوارِحی، وَکُنتَ أنتَ الرَّقیبَ عَلَیَّ مِن وَرائِهِم (صفحه 32): همه گناهانی رو که کردم ، گناهانی رو که مأمورای تو نوشتند ، شاهد گذاشتی برای اعمالم، ….
وَالشّاهِدَ لِما خَفیَ عَنهُم : اما مژده میدم به جوونا… وَ بِرَحمَتِکَ أخفَتَه وَ بِفَضلِکَ سَتَرتَه : که از فرشتگان هم به فضل و رحمتت پنهان داشته ای همه را ببخشی.
19- أن تَجعَلَ أوقاتی مِنَ الَّیلِ وَ النَّهار بِذِکرِکَ مَعمورَه وَ بِخِدمَتِکَ مَوصولَه ، (ص 33) : همه لحظات عمر من به یاد تو آغاز باشه ، در خدمت به تو باشه…
20- یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَب : 3 بار بگی یا رب ندا می رسه لبیک روایته، چند بار داری میگی یارب، دست گداییتو دراز کن ، دعا تموم شد…
21- فَإِلَیکَ یا رَبِّ نَصَبتُ وَجهی: یعنی صورتمو، سرمو در خونه تو بلند کردم…
22- وَإلَیکَ یا رَبِّ مَدَدتُ یدی : دستمو در خونه تو دراز کردم…
23- فَبِعِزَّتِکَ استَجِب لی دُعایی : به عزتت قسم دعای منو مستجاب کن…
وَ بَلِّغنی مُنای : منو به آرزوهام برسان…
24- وَلا تَقطَع مِن فَضلِکَ رَجایی : امیدمو از لطفت ناامید نکن…
25- وَأفعَل بی ما أنتَ أهلُه : به به ، قربونت برم علی جان، یه ساعته داری میگی، با من این کار و بکن اون کار و نکن، حالا داری میگی (وَأفعَل بی ما أنتَ أهلُه) هرکاری می خوای با من بکنی در شأن خودت بکن.

(( وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَرَحمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه ))